آثار فرخی یزدی

صفحه 2 از 3
3 اثر از دیگر سروده‌ها در دیوان اشعار فرخی یزدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دیگر سروده‌ها در دیوان اشعار فرخی یزدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار فرخی یزدی / دیوان اشعار فرخی یزدی / دیگر سروده‌ها در دیوان اشعار

دیگر سروده‌ها در دیوان اشعار فرخی یزدی

1 ای وطن پرور ایرانی با مسلک و هوش هان مکن جوش و خروش

2 پندهای من با تجربه بنمای بگوش گر توئی پند نیوش

3 اجنبی گر به مثل می دهدت ساغر نوش نوش نیش است منوش

4 وز پی خستن او در همه اوقات بکوش تا توان داری و توش

1 تا بود جان گرانمایه به تن سر ما و قدم خاک وطن

2 بعد از ایجاد صد آشوب و فتن بهر ایران ز چه رو در لندن

3 لرد کرزن عصبانی شده است داخل مرثیه خوانی شده است

4 ما بزرگی به حقارت ندهیم گوش بر حکم سفارت ندهیم

در پانزده ربیع الثانی سنه هزاروسیصدوچهل هجری قمری که گویا وزارت کشور اخبار داخله را به اداره روزنامه طوفان نفرستاده بود این رباعی را: ,

2 ای آنکه تو را به دل نه شک است و نه ریب آگاه ز حال خضر و چوپان شعیب

3 خوش باش که گر خبر به طوفان ندهند هر روز بگیرد خبر از مخبر غیب

در سرمقاله روزنامه درج کرده، جای اخبار داخله را سفید گذاشته بود و در وسط آن تقریبا به این مضمون به خط درشت نوشته بود که وزارت داخله اخبار داخله را سانسور کرده است، ولی مخبر ما خبر از غیب گرفته است که در شماره آینده منتشر خواهد شد و در شماره بعد این شعر را درج کرده بود. این ابتکار فرخی برای اولین مرتبه در جراید ایران بوسیله نامه طوفان خودنمائی کرده است. بعدها یعنی پس از شهریور ماه هزاروسیصدوبیست بعضی از جراید به تقلید از فرخی قسمتی از روزنامه خود را سفید گذاشته و منظورشان این بوده که مثلا این قسمت از روزنامه سانسور شده است. ,

1 تا نشود جهل ما به علم مبدل پیش ملل بندگی ماست مسجل

2 توده ما فاقد حقوق سیاسی است تا نشود جهل ما به علم مبدل

3 ما همگی جاهل و ز دانش محروم پیر و جوان شیخ و شاب کامل و اکمل

4 وین همه ناقصی است زان و مپندار کار صحیح آید از گروهی محتل

1 داد که دستور دیو خوی ز بیداد کشور جم را به باد بی هنری داد

2 داد قراری که بی قراری ملت زآن به فلک می رسد ز ولوله و داد

3 کاش یکی بردی این پیام به دستور کی ز قرار تو داد و عهد تو فریاد

4 چشم بدت دور وه چه خوب نمودی خانه ما را خراب و خانه ات آباد

1 بود اگر تهران دمی در یاد آذربایجان بر فلک می رفت کی فریاد آذربایجان

2 خاک خود خواه خطر خیز ری بی آبروی داد بر باد فنا بنیاد آذربایجان

3 یسکر از بی اعتنائیهای تهران شد خراب خطه مینووش آباد آذربایجان

4 از فشار خارج و داخل زمانی شاد نیست خاطر غم دیده ناشاد آذربایجان

1 محو شد ایران ز اقدام قوام السلطنه محو بادا در جهان نام قوام السلطنه

2 مذهبش کافر پرستی دینش آزادیکشی ای دریغ از دین و اسلام قوام السلطنه

3 گشته بیت المال ملت بهر مشتی مفتخور مخزن الطاف و انعام قوام السلطنه

4 روز و شب آباد شد بغداد جمعی کاسه لیس همچو اهل کوفه از شام قوام السلطنه

1 سخت بسته با ما چرخ، عهد سست پیمانی داده او بهر پستی، دستگاه سلطانی

2 دین ز دست مردم برد، فکرهای شیطانی جمله طفل خود بردند، در سرای نصرانی

3 صاحب الزمان یکره سوی مردمان بنگر کز پی لسان گشتند، جمله تابع کافر

4 در نمازشان خوانند، ذکر عیسی اندر بر پا رکاب کن از مهر، ای امام بر و بحر

1 عید جم گشت ایا ماه منوچهر عذار بنما تهمتنی خون سیاووش بیار

2 آخر ای هموطنان شوکت ایران به کجاست علم و ناموس وطن‌دوست وزیران به کجاست

3 این همان بیشه بود، غرش شیران به کجاست . . .

4 نه نماند و نه بماند به چنین ویرانی روزی آید که ببینی هنر ایرانی

1 «فرخی » کاین ادبیات سروده است خشن عذرخواه است صمیمانه ز ابناء وطن

2 هر که را دوخته شد در ره مشروطه دهن پر بدیهی است نگوید بجز از راست سخن

3 این وطن فتنه ضحاک ستمگر دیده آفت پور پشن رنج سکندر دیده

4 جور چنگیزی و افغان ستمگر دیده گر چه از دشمن دون ظلم مکرر دیده

آثار فرخی یزدی

3 اثر از دیگر سروده‌ها در دیوان اشعار فرخی یزدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دیگر سروده‌ها در دیوان اشعار فرخی یزدی شعر مورد نظر پیدا کنید.