1 پرد ز افق بر چرخ فواره خون هر روز تا غوطه زند خورشید از خون خیابانی
1 تا به کی داری به ایران و به ایرانی امید تا به کی گوئی که صبح دولت ایران دمید
2 تا به کی گوئی که آب رفته باز آید بجوی تا به کی باید از این الفاظ بی معنی شنید
3 تا به کی باید که ملت را نمود اغفال و رنگ تا به چند این ملت بی مغز را دادن نوید
4 مملکت یکباره استقلال خود از دست داد شاهباز سروری از بام ایرانی پرید
1 دانی که بود سپیدرو نیکعمل پیش رفقا؟
2 یا کیست سیهنام در انظار ملل از حب طلا؟
3 آن کارگری که میخورد نان جوین با زحمت دست
4 وان محتشمی که میخورد شیر و عسل بیمحنت پا
1 با آنکه بود موجد نعمت دهقان با اجرت کم
2 با آنکه بود موجب رحمت دهقان سر تا به قدم
3 با رحمت خود اسیر زحمت زارع از مالک جور
4 با نعمت خود دچار نقمت دهقان ز ارباب ستم