1 نصرة الدوله در فنای وطن در اروپا کند تلاشی ببین
2 گاه پاریس و گه ژنو او را با لبی پر ز ارتعاش ببین
3 در بر لرد کرزنش دائم با صدای جگر خراش ببین
4 همچو دلال در فروش وطن دائمش مشتری تراش ببین
1 تا نشود جهل ما به علم مبدل پیش ملل بندگی ماست مسجل
2 توده ما فاقد حقوق سیاسی است تا نشود جهل ما به علم مبدل
3 ما همگی جاهل و ز دانش محروم پیر و جوان شیخ و شاب کامل و اکمل
4 وین همه ناقصی است زان و مپندار کار صحیح آید از گروهی محتل
در پانزده ربیع الثانی سنه هزاروسیصدوچهل هجری قمری که گویا وزارت کشور اخبار داخله را به اداره روزنامه طوفان نفرستاده بود این رباعی را: ,
2 ای آنکه تو را به دل نه شک است و نه ریب آگاه ز حال خضر و چوپان شعیب
3 خوش باش که گر خبر به طوفان ندهند هر روز بگیرد خبر از مخبر غیب
در سرمقاله روزنامه درج کرده، جای اخبار داخله را سفید گذاشته بود و در وسط آن تقریبا به این مضمون به خط درشت نوشته بود که وزارت داخله اخبار داخله را سانسور کرده است، ولی مخبر ما خبر از غیب گرفته است که در شماره آینده منتشر خواهد شد و در شماره بعد این شعر را درج کرده بود. این ابتکار فرخی برای اولین مرتبه در جراید ایران بوسیله نامه طوفان خودنمائی کرده است. بعدها یعنی پس از شهریور ماه هزاروسیصدوبیست بعضی از جراید به تقلید از فرخی قسمتی از روزنامه خود را سفید گذاشته و منظورشان این بوده که مثلا این قسمت از روزنامه سانسور شده است. ,
1 ای وطن پرور ایرانی اسلام پرست همتی ز آنکه وطن رفت چو اسلام ز دست
2 بیرق ایران از خصم جفاجو شده پست دل پیغمبر را ظلم ستمکاران خست
3 خلفا را همه دل غرقه بخون است ز کفر حال حیدر نتوان گفت که چون است ز کفر
4 گاه آن است که زین ولوله و جوش و خروش که بپا گشته ز هر خائن اسلام فروش