1 ای کوه تو همسنگ غم و درد منی وی کاه تو همرنگ رخ زرد منی
2 ای آتش عشق از تو دلگرم شدم چون مجمر سوز ناله سرد منی
1 من حسرت آب زندگانی نخورم در خوان جهان جز کف نانی نخورم
2 چون زندگیم غم جهان خوردن بود مردم که دگر غم جهانی نخورم
1 از بسکه چو سرو چمن آزاده منم چون سایه سرو خاک افتاده منم
2 گر عیب نبود راستی پس از چیست بی چیز و تهی دست و گدازاده منم
1 بس جان ز فشار غم به دوران کندیم پیراهن صبر از تن عریان کندیم
2 القصه در این جهان بمردن مردن یک عمر به نام زندگی جان کندیم
1 در اول عشق باده نوشی اولی در آخر عمر می فروشی اولی
2 تا دوره فترت است همچون خم می با خوردن خون دل خموشی اولی
1 ما یکسر مو به کس دوروئی نکنیم با راست روان دروغگوئی نکنیم
2 چون پیش کنیم خورده گیری اما با لحن درشت عیبجوئی نکنیم
1 گر تکیه کنی بر دم شمشیر مکن بی دغدغه بازی به دم شیر مکن
2 خواهی که شود طالع بیدارت یار خوابی که ندیده ای تو تعبیر مکن
1 برخیز که تا باده گلرنگ زنیم بنشین که بشور چنگ بر چنگ زنیم
2 چون دلشکنی کار ریاکاران است بر شیشه سالوس و ریا سنگ زنیم
1 با دشمن و دوست گر شدی نرم چو موم چون نقش نگین شوی مکن شرم چو موم
2 با خصم هماره باش سرسخت چو سنگ با دوست همیشه باش دل نرم چو موم
1 در آتیه گر فکر نماینده کنیم ایجاد و بنا دولت پاینده کنیم
2 بگذشته گذشت و حال نبود فرصت خوب است که اندیشه آینده کنیم