هاتف غیبم سحرگه مژدهای از وحشی بافقی قطعه 13
1. هاتف غیبم سحرگه مژدهای آورده است
مژده باد ای مخلصان میر میران، مژده باد
1. هاتف غیبم سحرگه مژدهای آورده است
مژده باد ای مخلصان میر میران، مژده باد
1. زهی ارادهٔ تو نایب قضا و قدر
ستاره امر ترا تابع و فلک منقاد
1. غیاث الدین محمد منبع فیض
که ایزد در دو کونش محترم کرد
1. خواجه وجه برات خود بدهد
تا مرا گفتگو نباید کرد
1. میرسم از راه و دارم استری کز باب جوع
قوت دندان ندارد ورنه قنطر میخورد
1. ای که هر خلعتی که در بر توست
زینت دوش آسمان باشد
1. خواجهٔ کم کاسهٔ ما آنکه از بهر طعام
هیچگاه از مطبخ او دود بر بالا نشد
1. صبر در کارها چه نیک و چه بد
از علامات بخردی باشد
1. ای خداوند که چون مرکب آهو تک تو
ناورد کره گر آهو همه مرکب زاید
1. درون خیمه سوداگران نیست
ز جنس خوردنی جز کرس در کار
1. یگانهٔ دو جهان زبده و خلاصه عهد
تویی که مهر و سپهرت ندیده شبه و نظیر
1. زری که میطلبم دوش لطف فرمودی
ز من کسی نستاند به سد هزار نیاز