5 اثر از قصاید در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در گزیده اشعار وحشی بافقی

1 ای برسر سپهر برین برده ترکتاز خورشید بر سمند بلند تو طبل باز

2 دادند بهر لعل زر نقره خنگ تو در کورهٔ سپهر زر مهر را گداز

3 دولت بود متابع بخت جوان تو محمود را گزیر کجا باشد از ایاز

4 کوته شود فسانه دور و دراز خصم در عرصه‌ای که تیغ تو گردد زبان دراز

1 باد فرخنده عید و فصل بهار بر تو و شاهزاده‌های کبار

2 میر میران که روی خرم تست عید احرار و قبلهٔ ابرار

3 بر یمین و یسار تو چو روند آن دو شهزادهٔ فلک مقدار

4 اله اله چه رشکها که برند بر هم وقدر هم یمین و یسار

1 ساقیا روز نشاط آمد و شد دور به کام می‌رود روز ز بالای تو می ریز به جام

2 در قدح ریز از آن لعلی خورشید فروغ که به یاقوت دهد پرتو اورنگ به وام

3 دلفریبی که در آیند روانی به سجود زاهدان را چو شمیمی گذرد زان به مشام

4 آخر مجلس او بزم جدل را آغاز اول صحبت او مجلس غم را انجام

1 تا شنید از باد پیغام وصال یار گل بر هوا می‌افکند از خرمی دستار گل

2 گرنه از رشگ رخ او رو به ناخن می‌کند مانده زخم ناخنش بهر چه بر رخسار گل

3 تا نگیرد دامنش گردی کشد جاروب وار دامن خود در ره آن سرو خوشرفتار گل

4 خویش را دیگر به آب روی خود هرگز ندید تا فروزان دید آن رخسار آتشبار گل

1 زلف پیش پای او بر خاک می‌ساید جبین همچو هندویی که پیش بت نهد سر بر زمین

2 زین خطایش بر سر بازار باید کند پوست گر کند دعوی به زلفت نافهٔ آهوی چین

3 ای شب خورشید پوشت سنبل باغ بهشت وی لب شکر فروشت چشمهٔ ماء معین

4 عاجز از موی میانت مردمان موشکاف مضطر از درک دهانت مردمان خرده بین

1 همچو گل در زیر گل باشید ای گلها نهان زانکه آغاز بهاری شد بتر از سد خزان

2 آنکه در پای شکوفه می‌زد این موسم نوا پیش پیش نخل تابوت است اکنون نوحه خوان

3 نیستش در دست جز شمع سیه بر اشک سرخ آنکه در کف بودیش این فصل شاخ ارغوان

4 تاکند خاکسترش بر سرزدست این نو بهار نخلهای خرم خود سوخت یک سر باغبان

1 از آنرو شد به آبادی بدل ویرانی کرمان که دارد بانیی چون عدل نواب ولی سلطان

2 ز برج عدلش ار خورشید بر باغ جهان تابد به بازار آورد گل باغبان در بهمن و آبان

3 فتاده گرگ را با میش در ایام او وصلت صدای نغمهٔ سور است و آواز نی چوپان

4 میان بچه شیر و گوزن است آنقدر الفت که بی هم مادران را شیر نستانند از پستان

1 هزار شکر که بر مسند جهانبانی نشست باز به دولت سکندر ثانی

2 ستون سقف فلک گشت رکن صحت شاه و گرنه بود جهان مستعد ویرانی

3 سحاب فتنه بر آنگونه بسته بود تتق که چرخ داشت مهیا کلاه بارانی

4 محیط حادثه آماده تلاطم بود شکست در دلش آن موجهای توفانی

1 دلم دارد به چین کاکلش سد گونه حیرانی به عالم هیچکس یارب نیفتد در پریشانی

2 ز ما سد جان نمی‌گیری که دشنامی دهی ز آن لب به سودای سبک‌روحان مکن چندین گرانجانی

3 چوکان در سینه دارم رخنه‌ها از تیغ بدخویی ز پیکانهای خون آلود او پر لعل پیکانی

4 به سد جان گرامی آن لب دلجوست ارزنده عجب لعلیست پر قیمت به صاحب باد ارزانی

1 بر زمین گشتیم تا زد جسم محزون آبله وه که خوابانید ما را بی تودر خون آبله

2 بسکه از پهلو به پهلو گشته‌ام در بزم غم کرده پهلویم سراسر همچو قانون آبله

3 گل شد از خون دشت و دیگر راه بیرون شد نماند بسکه ما را پاره شده از قطع هامون آبله

4 گر نیاید بر زمین پایش ز شادی دور نیست در ره لیلی زند چون پای مجنون آبله

آثار وحشی بافقی

5 اثر از قصاید در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.