1 مرآت جمال نیکمردان است این؟ یا جام می عبرت دوران است این؟!
2 دل تاریخش چو خو است، گفتم: «ای دل مجموعه نه، مجمع عزیزان است این »
1 «حاجی باقر»، ز دار دنیای دنی شد سوی جنان ز حب اولادعلی
2 تاریخ وفات او چو جستند زمن گفتم:«حشر وی است با آل نبی »
1 چو شاه تاج بخشت، تاج بخشید بگیر از، چرخ باج سربلندی
2 بگفت اندیشه به تاریخش:«الها مبارکباد تاج سربلندی »!
1 آن «بوذر» عصر خود باوصاف جمیل چون کرد از این کدورت آباد رحیل
2 تاریخ طلب شدم، خرد گفت که: «چید هی هی چه گلی اجل ز گلزار خلیل »؟!
1 در عهد شاه دادگر، زیبنده تاج و کمر اسکندر جمشید فر، یعنی «سلیمان » زمان
2 شاهنشه گردون خیم، لشکر کش انجم حشم دریا دل احسان شیم آن مایه امن و امان
3 فرمانروای ماء وطین، ظلمت زدای کفر و دین رونق فزای شرع و دین،پشت و پناه شیعیان
4 دولت قلم، عقلش بنان، دوران فرس، ضبطش عنان کشور بدن، حکمش روان، مردم رمه، عدلش شبان
1 خوش این دلگشا منزل پرصفا که عیش کهن گشت در وی جوان
2 از آن طاق آن را خمیده است قد که روبد غبار از دل ساکنان
3 گر این نیست، هر طاق او صیقلی است برد زنگ تا از دل دوستان
4 بود گر چه بس مختصر، لیک هست سراپا نمک همچو لعل بتان
1 «سلیمان » زمان، شاه سکندر عدل دارا دل فروغ آفتاب رحمت حق، ظل سبحانی
2 شه باداد و دین، آن کو دو دست عدل و احسانش بآب لطف شست از روی عالم، گرد ویرانی
3 وفور نعمتش، پر کرده ز آنسان چشم دلها را که نتواند کسی دیدن دگر، روی پریشانی
4 بمعدن کرده کسب میمنت، از نسبت نامش عبث در چشم خاتمها، ندارد جا سلیمانی
1 توفیق حق چون شد قرین، با حکم شاهنشاه دین زینت ده تاج و نگین، یعنی سلیمان زمان
2 آن خسرو گردون خیم، آن عادل نیکوشیم آن قلزم جود و کرم، آن حصن دین را پاسبان
3 در دیده اهل نظر، بر چرخ نبود ماه و خور گردیده ز آن والاگهر، روشن دو چشم آسمان
4 از سعی آن شخص هنر، یکرنگ شاه دادگر «ریواس بیگ » نامور، سرحلقه آزادگان
1 از شناسایی شه عادل آنکه دوران ندیده چون او شه
2 آن محیط کرم که گوش سؤال نشیند از زبان جودش نه
3 آرزوها ز نقطه جودش صد، هزار است و، ده صد و یک، ده
4 خرد از رای او گرفته فروغ زآفتاب است روشنایی مه
1 بحکم شاه دین «عباس ثانی » آنکه در عهدش جهان از خرمی پرخنده شد، چون دامن گلچین
2 شه مسکین نوازی، کز دوای عدل و احسانش بعالم هیچکس را نیست دردی، غیر درد دین
3 شهنشاهی که رای و همت و حلم وی آموزد خرد را عقل و دریا را سخا و کوه را تمکین
4 جلال و عدل و احسان و جهانبانی و دینداری همه در آسمان دولتش جمعند چون پروین