8 اثر از ماده تاریخ در دیوان اشعار واعظ قزوینی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ماده تاریخ در دیوان اشعار واعظ قزوینی شعر مورد نظر پیدا کنید.

ماده تاریخ در دیوان اشعار واعظ قزوینی

1 مرآت جمال نیکمردان است این؟ یا جام می عبرت دوران است این؟!

2 دل تاریخش چو خو است، گفتم: «ای دل مجموعه نه، مجمع عزیزان است این »

1 «حاجی باقر»، ز دار دنیای دنی شد سوی جنان ز حب اولادعلی

2 تاریخ وفات او چو جستند زمن گفتم:«حشر وی است با آل نبی »

1 چو شاه تاج بخشت، تاج بخشید بگیر از، چرخ باج سربلندی

2 بگفت اندیشه به تاریخش:«الها مبارکباد تاج سربلندی »!

1 آن «بوذر» عصر خود باوصاف جمیل چون کرد از این کدورت آباد رحیل

2 تاریخ طلب شدم، خرد گفت که: «چید هی هی چه گلی اجل ز گلزار خلیل »؟!

1 در عهد شاه دادگر، زیبنده تاج و کمر اسکندر جمشید فر، یعنی «سلیمان » زمان

2 شاهنشه گردون خیم، لشکر کش انجم حشم دریا دل احسان شیم آن مایه امن و امان

3 فرمانروای ماء وطین، ظلمت زدای کفر و دین رونق فزای شرع و دین،پشت و پناه شیعیان

4 دولت قلم، عقلش بنان، دوران فرس، ضبطش عنان کشور بدن، حکمش روان، مردم رمه، عدلش شبان

1 خوش این دلگشا منزل پرصفا که عیش کهن گشت در وی جوان

2 از آن طاق آن را خمیده است قد که روبد غبار از دل ساکنان

3 گر این نیست، هر طاق او صیقلی است برد زنگ تا از دل دوستان

4 بود گر چه بس مختصر، لیک هست سراپا نمک همچو لعل بتان

1 «سلیمان » زمان، شاه سکندر عدل دارا دل فروغ آفتاب رحمت حق، ظل سبحانی

2 شه باداد و دین، آن کو دو دست عدل و احسانش بآب لطف شست از روی عالم، گرد ویرانی

3 وفور نعمتش، پر کرده ز آنسان چشم دلها را که نتواند کسی دیدن دگر، روی پریشانی

4 بمعدن کرده کسب میمنت، از نسبت نامش عبث در چشم خاتمها، ندارد جا سلیمانی

1 توفیق حق چون شد قرین، با حکم شاهنشاه دین زینت ده تاج و نگین، یعنی سلیمان زمان

2 آن خسرو گردون خیم، آن عادل نیکوشیم آن قلزم جود و کرم، آن حصن دین را پاسبان

3 در دیده اهل نظر، بر چرخ نبود ماه و خور گردیده ز آن والاگهر، روشن دو چشم آسمان

4 از سعی آن شخص هنر، یکرنگ شاه دادگر «ریواس بیگ » نامور، سرحلقه آزادگان

1 از شناسایی شه عادل آنکه دوران ندیده چون او شه

2 آن محیط کرم که گوش سؤال نشیند از زبان جودش نه

3 آرزوها ز نقطه جودش صد، هزار است و، ده صد و یک، ده

4 خرد از رای او گرفته فروغ زآفتاب است روشنایی مه

1 بحکم شاه دین «عباس ثانی » آنکه در عهدش جهان از خرمی پرخنده شد، چون دامن گلچین

2 شه مسکین نوازی، کز دوای عدل و احسانش بعالم هیچکس را نیست دردی، غیر درد دین

3 شهنشاهی که رای و همت و حلم وی آموزد خرد را عقل و دریا را سخا و کوه را تمکین

4 جلال و عدل و احسان و جهانبانی و دینداری همه در آسمان دولتش جمعند چون پروین

آثار واعظ قزوینی

8 اثر از ماده تاریخ در دیوان اشعار واعظ قزوینی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ماده تاریخ در دیوان اشعار واعظ قزوینی شعر مورد نظر پیدا کنید.