1 رایت الله فی عینی بعینه و عینی عینه فانظر بعینه
2 مبینی عند غیری غیر عینی وعندی عینه من حیث عینه
1 رهرو میر ما خلیل الله در همه راه با همه همراه
2 جمع کن رهروان خوشی می گو وحده لا اله الا الله
1 به هر صورتی نشئه ای یافته چو خورشید بر ذره ها تافته
2 همه برجها قطع کرده تمام همه نور معنی از او یافته
1 رهر و میر ما خلیل اللّه در همه راه و با همه همراه
2 جمع کن رهروان و خوش می گو وحده لا اله الا اللّه
1 مقدم بر همه اسماست اللّه چنین گفتم به آن یاران درگاه
2 مسمّی واحد اسم کثیر است نکو دریاب قول نعمتاللّه
1 اهل عقبی همت از وی یافته مالداران ثروت از وی یافته
2 نعمت دنیی و عقبی را چه قدر نعمتاللّه نعمت از وی یافته
1 اگر درویش میجوئی منم درویش بیچاره و گر دلریش میجوئی منم دلریش بیچاره
2 اگر تو آشنا جوئی منم خود آشنای تو و گر بی خویش میجوئی منم بی خویش بیچاره
1 مظهر اسم اعظم است آن شاه به حقیقت یکی است عبداللّه
2 نعمتاللّه به صدق میگوید وحده لا اله الا اللّه
1 مظهر کامل است عبداللّه بر همه شامل است عبداللّه
2 وصف او را کجا توانم کرد سیّد کامل است عبداللّه
1 ما شرح اصطلاحات گفتمی عارفانه بس گوهر لطیفی سفتیم عارفانه
2 از قول نعمتاللّه شرح خوشی نوشتیم این راه عارفان را رفتیم عارفانه