1 حبیبی سیدی یا ذالمعالی سوالله عند شمسی کالظلالی
2 خیالی نقش بسته عالمش نام نمودی در خیالی آن جمالی
3 و عینی ناظر من کل وجه و قلبی حاضر فی کل حالی
4 می صافست و خوش جامی مصفی فخذ منی القدح و اشرب زلالی
1 آن امیرالمؤمنین یعنی علی وان امام المتقین یعنی علی
2 آفتاب آسمان لافتی نور رب العالمین یعنی علی
3 شاه مردان پادشاه ملک و دین سرور خلد برین یعنی علی
4 نام او روح الامین از بهر نام می نویسد بر جبین یعنی علی
1 جام گیتی نما علی ولی معنی انبیا علی ولی
2 در ولایت ولی والا قدر سرور اولیا علی ولی
3 ابن عم رسول و دامادش هست سر خدا علی ولی
4 به سنان و سه نان گرفته همه مُلکت دو سرا علی ولی
1 هر که دارد با علی یک مو شکی نزد شیر حق بود چون موشکی
2 کی تواند با علی کردن مصاف خارجی گر لشگرش باشد لکی
3 هفت دریا با محیط علم او نزد ما باشد ز بسیار اندکی
4 منکر آل عبا دانی که کیست جاهلی یابد تباری مردکی
1 گر در این بحر آشنا یابی عین ما را به عین ما یابی
2 دردمندی اگر دوا جوئی درد می نوش تا شفا یابی
3 گر وصال خدای خود طلبی بگذر از خود که تا خدا یابی
4 نقد معنی که گنج صورت ماست گر بجوئی ز بینوا یابی
1 خرد پیمانهٔ انصاف اگر یک بار بردارد بپیماید هر آن چیزی که دهقان زیر سر دارد
2 خرد عقل است و پیمانه قناعت نزد درویشان برو مجمل مفصل کن خرد این زیر سر دارد
3 تو را معلوم گرداند ازین دریای ظلمانی که او این عالم سفلی چرا بر خشک و تر دارد
4 عدم دریای ظلمانی بدن این عالم سفلی حواس ظاهر و باطن به بحر و بر سفر دارد