قدیم و محدث از شیخ محمود شبستری گلشن راز 48
1. قدیم و محدث از هم خود جدا نیست
که از هستی است باقی دائما نیست
1. قدیم و محدث از هم خود جدا نیست
که از هستی است باقی دائما نیست
1. چه خواهد اهل معنی زان عبارت
که سوی چشم و لب دارد اشارت
1. هر آن چیزی که در عالم عیان است
چو عکسی ز آفتاب آن جهان است
1. نگر کز چشم شاهد چیست پیدا
رعایت کن لوازم را بدینجا
1. حدیث زلف جانان بس دراز است
چه میپرسی از او کان جای راز است
1. رخ اینجا مظهر حسن خدایی است
مراد از خط جناب کبریایی است
1. بر آن رخ نقطهٔ خالش بسیط است
که اصل مرکز دور محیط است
1. شراب و شمع و شاهد را چه معنی است
خراباتی شدن آخر چه دعوی است
1. شراب و شمع و شاهد عین معنی است
که در هر صورتی او را تجلی است
1. خراباتی شدن از خود رهایی است
خودی کفر است ور خود پارسایی است
1. بت و زنار و ترسایی در این کوی
همه کفر است ورنه چیست بر گوی
1. بت اینجا مظهر عشق است و وحدت
بود زنار بستن عقد خدمت