نظر کردم بدیدم از شیخ محمود شبستری گلشن راز 60
1. نظر کردم بدیدم اصل هر کار
نشان خدمت آمد عقد زنار
1. نظر کردم بدیدم اصل هر کار
نشان خدمت آمد عقد زنار
1. ز ترسایی غرض تجرید دیدم
خلاص از ربقهٔ تقلید دیدم
1. بود محبوس طفل شیرخواره
به نزد مادر اندر گاهواره
1. بت ترسا بچه نوری است باهر
که از روی بتان دارد مظاهر
1. از آن گلشن گرفتم شمهای باز
نهادم نام او را گلشن راز