آثار سیف فرغانی

صفحه 13 از 14
14 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سیف فرغانی / دیوان اشعار سیف فرغانی / قصاید و قطعات در دیوان اشعار

قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی

1 ای دل بنه سر و مکش از کوی یار پای بیرون ز کوی دوست منه زینهار پای

2 گر دولتست در سرت امروز وامگیر از تیغ دوست گردن و از بند یار پای

3 تا آن زمان که دست دهد شادیی ترا با غصه سر درآور و با غم بدار پای

4 بنشین، زآستانه او برمگیر سر برخیز، لیکن از در او برمدار پای

1 دلبرا تا تو یار خویشتنی در پی اختیار خویشتنی

2 بی قرارند مردم از تو و تو همچنان برقرار خویشتنی

3 عالم آیینه جمال تو شد هم تو آیینه دار خویشتنی

4 با چنین زلف و رخ نه فتنه ما فتنه روزگار خویشتنی

1 عروس چمن راست زیور شکوفه سر شاخ راهست افسر شکوفه

2 کنون بر (سر) شاخ فرقی ندارد شکوفه ز زیور ز زیور شکوفه

3 بفصل خزان بود صفراش غالب کنون باغ را هست در خور شکوفه

4 بصد پرده بلبل نواساز گردد چو بگشاد بر شاخ صد در شکوفه

1 زهی ز طره تو آفتاب در سایه بپیش پرتو روی تو ماه و خور سایه

2 هوای عشق ترا مهر و ماه چون ذره درخت لطف ترا هر دو کون در سایه

3 بنزد عقل چو خورشید روشنست که نیست کسی بقامت و بالای تو مگر سایه

4 چو سایه بر من بی نور افگنی گویند که آفتاب فگندست سایه بر سایه

1 ملک دنیا و مردمان در وی گور خانه است و مردگان در وی

2 نیست بستان تو مباش در او هست زندان تو ممان در وی

3 هرکرا دل در او قرار گرفت گرچه زنده است نیست جان در وی

4 این جهان بر مثال مرداریست اوفتاده بسی سگان در وی

1 قرآن چه بود مخزن اسرار الهی گنج حکم و حکمت آن نامتناهی

2 در صورت الفاظ معانیش کنوزست وین حرف طلسمیست بر آن گنج الهی

3 لفظش بقراآت بخوانی و ندانی معنی وی، ای حاصلت از حرف سیاهی

4 گلهای معانیش نبویند چو هستند آن مردم بی علم ستوران گیاهی

1 با حسن چو لطف یار کردی ای جان بنگر چه کار کردی

2 دل را بسخن گشاد دادی دی را بنفس بهار کردی

3 با چاکر خرد خود بسی لطف ای صدر بزرگوار کردی

4 چون شعر رهی نهان نماند فضلی که تو آشکار کردی

1 نام تو چون بر زبان آید همی آب حیوان در دهان آید همی

2 در تن مرده چه کار آید ز جان در دل از یاد تو آن آید همی

3 در دل من آتش سودای تست آب در چشمم از آن آید همی

4 خود مرا زآن چشم و روی از رو و چشم آب رفت و خون روان آید همی

1 عوانان اندرو گویی سگانند بسال قحط در نان اوفتاده

2 همه در آرزوی مال و جاهند بچاه اندر چو کوران اوفتاده

3 شکم پر کرده از خمر و درین خاک همه در گل چو مستان اوفتاده

4 تو ای بیچاره آنگه نان خوری سیر گر از جوعی بدین سان اوفتاده

1 گرت از سیم زبانست و سخن زر گویی از زر و سیم به آنست که کمتر گویی

2 شعر در دولت این سیم پرستان گدا کمتر از خاک بود گر ز پی زر گویی

3 شعر با همت عارف که چو چرخست بلند پست باشد اگر (از) عرش فروتر گویی

4 گر ترا در چمن روح گل عشق شکفت قول با بلبل خوش نغمه برابر گویی

آثار سیف فرغانی

14 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار سیف فرغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی