بنده از سنایی غزنوی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 1
1. بنده در پیش شاه دینپرور
عقل در جل کشید و جان بر سر
1. بنده در پیش شاه دینپرور
عقل در جل کشید و جان بر سر
1. از دل آبستن است خامهٔ من
زان همی گِل خورد چو آبستن
1. حسب حال آنکه دیو آز مرا
داشت یک چند در گداز مرا
1. خطر من گهر پریشان کرد
تا که برخاست بانگ بردابرد
1. گر در آورد یافت خلد و نعیم
ورنه جای ویست قعر جحیم
1. راکعم کرد روزگار حسود
از پس این رکوع چیست سجود
1. بدر بودم شدم هلال مثال
نه بخندند ابلهان ز هلال
1. ابن خطّاب آن به مردی فرد
کعب احبار ازو روایت کرد
1. رقص کن پیش دل به چارهٔ خویش
خرقه کن دلق چارپارهٔ خویش
1. از همه شاعران به اصل و به فرع
من حکیمم به قول صاحب شرع
1. دوستی مخلص اندرین شهرم
کرد از صدق و دوستی بهرم
1. خلق از این خانه بر حذر باشد
خواجه احمد حذورتر باشد