ای از سنایی غزنوی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 13
1. ای که در زیر طبع گردونی
چند گویی مرا که از دونی
1. ای که در زیر طبع گردونی
چند گویی مرا که از دونی
1. گوشهای گیر از این جهان مجاز
توشهٔ آن جهان درو میساز
1. آن شنیدی که بود پنبهزنی
مفلس و قلتبانش خواند زنی
1. از پی نای و چنگ بوالخداش
خانهای تنگ ساخت بوالنباش
1. آن شنیدی که رفت نادانی
به عیادت به درد دندانی
1. سلوتی نیست روح را از کس
سلوت روح خلوت آمد و بس
1. من نه مرد زن و زر و جاهم
به خدا ار کنم وگر خواهم
1. ذم شنیدی ز مرغ عیسیرو
مدحم اکنون ز آفتاب شنو
1. آن چنان در سخن ضعیف تنم
که یکی دم به شست بار زنم
1. منم اندر ولایت خسرو
همچو خفّاش بد دل و شبرو
1. آن شنیدی که مرغکی در شخ
دید در زیر ریگ پنهان فخ
1. نوح را گرچه عمر داد اله
اندرین خاک نهصد و پنجاه