8 اثر از کتاب المراثی و المصائب صامت بروجردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کتاب المراثی و المصائب صامت بروجردی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار صامت بروجردی / کتاب المراثی و المصائب صامت بروجردی

کتاب المراثی و المصائب صامت بروجردی

1 این چه شوری بود ای سر که تو بر سر داری هر زمان از ستمی دیده ز خون تر داری

2 گاه در دیر نصاری و گهی خانه خولی گاه در کنج تنور این سیر انور داری

3 حسرت و داغ جوان مردگی و تشنه لبی جمله را ای سیر ببریده تو بر سر داری

4 جگر سوخته کی تاب صبوری دارد گریه از حسرت دامادی اکبر داری

1 مریز زینب محزون سرشک غم ز دو دیده چرا که موسوم افغان و شیونت نرسیده

2 مکن ز فرقت من سینه را ز ناخن چاک هنوز تیغ به روی حسین کسی نکشیده

3 هنوز بر رخ آل علی کس آب نبسته صدای العطش کودکان کسی نشنیده

4 تو خواهرا نشنیدی هنوز ناله اصغر سبب ز چیست که از عارض تو رنگ پریده

1 بمان برادر به استراحت که من به شام خراب رفتم ببانک کوس و نی و نقاره به سوی بزم شراب رفتم

2 شدی تو بیسز تیغ قاتل طپان به خونی چو مرغ بسمل ببین بباز و مرا سلاسل به گردن از کین طناب رفتم

3 ز جور اعدا تو پاره پاره به تن فزون زخمت از ستاره دمی به خواهر بکن نظاره که با دو صد انقلاب رفتم

4 امان ندادند سپاه بی‌دین کفن نمایم به چشم خونین تن شهیدان آل یاسین به ناله و اضطراب رفتم

1 خواهر برو برو که خدا باد یار تو ایزد رسد به درد دل داغدار تو

2 خواهر برو که درد و غم از کوفه تا به شام در هر قدم نشسته کشد انتظار تو

3 خواهر برو که کعب نی و چوب اشقیا آماده گشته از پی جسم نزار تو

4 خواهر برو که آه یتیمان در بدر باشد چراغ عقل به شب‌های تار تو

1 چون بر بشر فلک ز ازل مهربان نبود هرگز نشاط و خرمی اندر جهان نبود

2 یک بار آب خوش به گلوی کسی نیخت کاغشته او به زهر غم جان ستان نبود

3 گشتند اولیا به بلا مبتلا همه اما کسی چو خسرو لب تشنگان نبود

4 هابیان اگر ز ظلم برادر الیم شد جسمش به خاک بی‌سر و عطشان طپان نبود

1 فغان که دهر به جز شور و انقلاب ندارد ز ظلم بر شه لب تشنه اجتناب ندارد

2 به زیر تیغ حسین با گلوی خشک حسد بین روا به سبط نبی نیم جرعه آب ندارد

3 مگر به دشت نجف شیر حق‌کننده خیبر خهبر ز حال حسینش ابوتراب ندارد؟

4 صبا برو به نجف گوی با پسرعم احمد بیا که زخم حسینت دگر حساب ندارد

1 می‌زند امروز بر سر بوتراب از یک طرف گرید از غم حضرت ختمی‌مآب از یک طرف

2 چار ارکان در تنزلزل شش جهت در اضطراب نه فلک افتاده اندر انقلاب از یک طرف

3 پاره پاره بر زمین جسم عزیز فاطمه تیر یک جاه نیزه یک سو آفتاب از یک طرف

4 اصغر بی‌شیر یک جا تیر پران در گلو مادرش در آه و افغان چون رباب از یک طرف

1 این سرانی که بینی با رخ همچون قمرند صدف علم نبی را همه یکتا گهرند

2 گرچه گردیده گرفتار ز هر بی‌پدری اسد بیشه دین شیر خدا را پسرند

3 همه بنهاده اگر سر به سر حکم قضا هر یکی باد شه امر قضا و قدرند

4 خشک گشته لبشان گر ز تف بی‌آبی منبع کوثر و آب همه بحر و برند

1 دگر ندیده ستم کش جهان مقابل زینب سرشته شد به غم و درد گوئیا گل زینب

2 به جز اسیری و طعن سنان و طعنه دشمن ز زندگانی دنیا نگشت حاصل زینب

3 ز بعد قتلبرادر میان کوفی و شامی بهر دم از غم و دردی شکسته شد دل زینب

4 کنم حکایت سیلی شمر و روی سکینه و یا ز بستن بازوی در سلاسل زینب

آثار صامت بروجردی

8 اثر از کتاب المراثی و المصائب صامت بروجردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کتاب المراثی و المصائب صامت بروجردی شعر مورد نظر پیدا کنید.