روایت از صامت بروجردی کتاب الروایات و المصائب 1
1. روایت است که آمد برون چه از زندان
عزیز مصر و فسا گشت یوسف کنعان
1. روایت است که آمد برون چه از زندان
عزیز مصر و فسا گشت یوسف کنعان
1. روایت است که روزی نشسته بد سلمان
به نزد احمد مرسل خلاصه امکان
1. روایت است که یک روز نور چشم نبی
حسین سلاله نسل محمد عربی
1. روایت است که اندر مدینه اطهر
رسید یک عربی از پی سئوال از بر
1. چنین شده است روایت بر وضه الانوار
که یک غلام سیه داشت احمد مختار
1. شنیدهام که خدای مهیمن معبود
زمانی از ملک الموت این سئوال نمود
1. روایتی شده از راویان بسی مطلوب
برای علت دوری یوسف از یعقوب
1. روایت است که چون عترت رسولالله
سوی مدینه رسیدند با خروش ز راه
1. کشت چون از کید اخوان در بدر
یوسف صدیق ار نزد پدر
1. بود اندر ملک آذربایجان
حاکمی از جانب نوشیروان
1. این شنیدستم که شاه جم حشم
ناصرالدین شاه کیسخرو خدم