5 اثر از کتاب الروایات و المصائب صامت بروجردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کتاب الروایات و المصائب صامت بروجردی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار صامت بروجردی / کتاب الروایات و المصائب صامت بروجردی

کتاب الروایات و المصائب صامت بروجردی

1 روز عاشورا چو شاه کربلا سید مظلوم سبط مصطفی

2 جمله یار و یاورانش کشته شد پیکر ایشان به خون آغشته شد

3 طرف هامون ز اشک گلگون گشتیم در وداع شاه با اهل حرم

4 یکه و تنها به میدان رو نهاد رفت و در جای بلندی ایستاد

1 روز عاشورا چو حر نامدار دید شد شور قیامت آشکار

2 چون خلیل‌الله در کوی منا گشته شاه دین مهیای فدا

3 کوفیان کافر دنیارست شسته از دین پیمبر جمله دست

4 لشگر شیطان گرفته در میان نقطه توحید را پرگار سان

1 اکبر آن سرو قد ماه جبین شد چو مشتاق وصل حورالعین

2 همچو گردون نمود قامت خم پی تعظیم شاه عرش مکین

3 کای پدر همرهان همه رفتند من به دنبال مانده زار و حزین

4 آرزوی شهادتم باشد بسر کویت ای امام مبین

1 گفت راوی چون به دشت کربلا شد به میدان قاسم نو کدخدا

2 هر طرف کاورد رو با تیغ تیز بر عدو دادی نشان رستخیز

3 همچو شیری کو رهد از سلسله کرد کاخ کفر را پر زلزله

4 ناگهان عمر بن سعد بد سیر بست از دنیا و از عقبی نظر

1 در شب معراج هادی سبل خواجه امکان محمد(ص) عقل کل

2 دید اندر آسمان پنجمین شکل زیبای امیرالمومنین(ع)

3 گفت یا جبریل تصویر چیست این گرامی صورت زیبای کیست

4 عرض کرد ای باعث کون و مکان آرزو کردند اهل آسمان

1 روایتست که از فرقت رسول انام به چشم فاطمه چون روز تیره شد چون شام

2 بدان مخدره دوران گرفت چندان تنک که کوفت شیشه صبر و قرار وی بر سنگ

3 ز دردهای دل و غصه‌های پی در پی ز مویه گشت چو موی و زناله همچون نی

4 گرفت بر دل بی‌طاقتش هم و غم زور که اوفتاد ز پا و ز درد شد رنجور

1 شام عاشورا چو آن موج بلا موج زن شد در زمین کربلا

2 آل بوسفیان «کذاب اشر» عازم جنگ «ملیک مقتدر»

3 عتترت طه به صد شوق و شعف بهر جانبازی گرفته جان به کف

4 کفر و ایمان گشت یک جا روبرو حق و باطل هر دو با هم جنگجو

1 از قضا روزی به طرف مرغزار رفت سلطان سنجر از بهر شکار

2 شد به هامون با همه شیر او ژنی هر طرف سرگرم در صید افکنی

3 کردی از پیکان مهر تل و جبال صیدی از شصت دلیری پایمال

4 از خندک شصت با تدبیر او از غزالان بس که شد نخجیر او

1 شنیدم حدیثی برون از عیوب که مسطور بد در حیوه القلوب

2 که چون کرد به اساره عزم رحیل شد از شهر نمرود بیرون خلیل

3 ز بیم تماشای نا مرد و مرد نهان ساره ا بر به صندوق کرد

4 چو رو سوی بیت‌المقدس نمود ز قبطی شهی بر سر راه بود

1 چاردست ای شیعیان پاکزاد در ره حق اوفتاد اندر جهاد

2 دست اول از معاد نیک قدر اوفتاد از جسم وی در جنگ بدر

3 چون به جنگ بدر سرها گرم شد دست و بازوی دلیران نرم شد

4 گشت با بوجهل دور از نام و ننگ چون معاذ شیر دل چیره به جنگ

آثار صامت بروجردی

5 اثر از کتاب الروایات و المصائب صامت بروجردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کتاب الروایات و المصائب صامت بروجردی شعر مورد نظر پیدا کنید.