12 اثر از جمشید و خورشید سلمان ساوجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر جمشید و خورشید سلمان ساوجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سلمان ساوجی / جمشید و خورشید سلمان ساوجی

جمشید و خورشید سلمان ساوجی

1 خراباتی و رند ست آشکارا چو بینم آن حریف مجلس آرا

2 به بویش می کنم این مستی از می وگر نه می چه در خوردست مارا؟

3 به یادش خون خم خوردیم لیکن ستد از ما دل و دین خونبها را

4 مرا گرد خم و خمخانه گشتن تویی مقصود میل تست ما را

1 وقت سحر از باغ بهشت آمد باد آورد گلی و در کنارم بنهاد

2 چون زلف صنم نهاده بودم دامی ماهی بگذار آمد و در دام افتاد

3 چو شهناز آن رباعی ساخت بر چنگ فرو خواند این غزل شکر به آهنگ:

1 چو شاه چین علم بفراخت بر بام نگون شد رایت عباسی از شام

2 به قیصر قاصدی آمد سحرگاه که اینک می رسد شادی شه از راه

3 ز درگه خاست آواز تبیره شدندش سروران یکسر پذیره

4 همان کآمد سپاه شام نزدیک ز گردش چشم گردون گشت تاریک

1 بنام آنکه نامش حرز جان است ثنایش بر تر از حد زبان است

2 انیس خلوت خلوت گزینان جلیس مجلس تنها نشینان

3 شفا بخشنده دلهای بیمار به روز آرنده شبهای تیمار

4 از او باد آفرین بر شاه جمشید بدو فرخنده ماه روز خورشید

1 ای باد صبحگاهی بادا فدات جانم در گوش آن صنم گو این نکته از زبانم

2 ای آرزوی جانم در آرزوی آنم کز هجر یک حکایت در گوش وصل خوانم

3 روزی که با تو بودم بد بخت همنشینم امروز کت به سالی روی چو مه نبینم

4 دانی چگونه باشم در محنت حبیبم زآن پس که دیده باشی در دولتی چنانم

1 چمن بی گل ،فلک بی ماه می دید بدن بی جان ،جهان بی شاه می دید

2 ز بی یاری شکسته چنگ را پشت بمانده نای و نی را باد در مشت

3 فتاده ساغر می دل شکسته صراحی در میان خون نشسته

4 میان بزمگه گلها پریشان عنا دل نوحه گر بر حال ایشان

1 مخورانده که همه کار به کام تو شود شادی آید ز بن گوش غلام تو شود

2 آنکه یاقوت لبش در نظر تست مدام شکرین پسته او نقل مدام تو شود

3 بعد از این خطبه اقبال به نام تو کند عاقبت سکه خورشید به نام تو شود

4 آخر این مرغ همایون که دلت دانه اوست آید از روی هوا بسته دام تو شود

1 دردا که رفت دلبر و دردم دوا نکرد صد وعده بیش داد و یکی را وفا نکرد

2 بردم هزار قصه حاجت به نزد یار القصه شد روان و حاجت روا نکرد

3 از آن تیر غمزه بر تن من موی کرد راست آن ترک مو شکاف به مویی خطا نکرد

4 بر خاک کوی دوست که مالید روی چو من کان خاک در رخش اثر کیمیا نکرد؟

1 ملک گفتا مباد ای صبح اصحاب کزین معنی شود خورشید در تاب!

2 تو چون روز از چه کردی راز پیدا دریدی پرده همچون صبح شیدا

3 ملک پر کینه شد از گفت مهراب، به نزد افسر آمد رفته در تاب

4 گمان می برد کو رنجیده باشد ز مهر جم دلش گردیده باشد

1 آیا کراست زهره؟ آیا کراست یارا؟ کر من برد به یارم این یک سخن که: «یارا؟

2 بستان ما ندارد بی طلعت تو نوری ای سرو ناز بازآ ، بستان ما بیارا»

3 چنان دلخسته هجرانم امشب که مشتاق وداع جانم امشب

4 به شب مهراب رفت از پیش جمشید شب مهتاب شد جویای خورشید

آثار سلمان ساوجی

12 اثر از جمشید و خورشید سلمان ساوجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر جمشید و خورشید سلمان ساوجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی