4 اثر از قطعات در دیوان اشعار سحاب اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار سحاب اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قطعات در دیوان اشعار سحاب اصفهانی

1 فرید دهر آقا خان که بودش عیان شخص بزرگی از شمایل

2 همه تعریف او ذکر طوایف همه توصیف او قول قبایل

3 حمید اخلاق او عندالصنادید مثل اوصاف او بین الاماثل

4 به دنیا دل نبست و رفت آری به دنیا دل نبندد هیچ عاقل

1 شرم از ابروی آن ابرو کمان کرد آسمان زان هلال عید را امشب نهان کرد آسمان

2 ساقی از بهر صبوح عید می در جام خواست خون به جام میگساران آسمان کرد آسمان

3 دختر رز را که ساقی پرده از رخ برگرفت باز پنهان در بلورین پرنیان کرد آسمان

4 نیم درهم سود کرد اما به بزم جشن عید صد هزاران در بذل شه زیان کرد آسمان

1 امیر فلک آستان فخر گیتی خدیو ملک پاسبان خان دوران

2 سپهر ایالت جهان عدالت طراز جلالت محمد تقی خان

3 کرم گستری کز پی بذل دستش که چون ابر بهمن شود گوهر افشان

4 مطر در منثور گردد به دریا حجر لعل رخشان شود در بدخشان

1 فرمانروای گردون رفعت علی نقی خان کایوان همت اوست برتر ز سقف گردون

2 آن سرور فریدون شوکت که نعل اسبش زیبد اگر زند طعن بر افسر فریدون

3 از رشک مه رایش در جیب دست موسی از شرم بذل دستش در خاک گنج قارون

4 از کوه حلم او یافت آرام خاک ساکن از فیض جود او گشت معمور ربع مسکون

1 خان جم شوکت خدیو آسمان رفعت حسین آنکه ساید رایت جاهش به فرق فرقدان

2 آنکه بارایش کم از فلس است صد گنج گهر آنکه با حلمش کم از کاهی است صد کوه گران

3 از عطا بحریست طبعش لیک بحری بی کنار در سخا ابریست دستش لیک ابری درفشان

4 ابلق دوران نتابد هرگز از امرش لگام توسن گردون نپیچد هرگز از حکمش عنان

1 بعد قرنی خواستم تقویمی از سال جدید از توای سر خیل ارباب نجوم آقا حسین

2 از صبوری دل به مایوسی کشیدم عاقبت ای فلک را از تو زیب و اختران را از تو زین

3 بس نکو گفت آنکه گفت، الصبر مفتاح الفرج بس متین گفت آنک گفت، الیاس احدی الرامتین

1 خان فلک اجلال حسین آنکه بنا کرد محکم تر از ارکان بهشت این دو سراچه

2 آن رتبت بستان جلالت که از او شد زیبنده چو بستان بهشت این دو سراچه

3 زایوان فلک قصر جلالش بود ارفع زآنسان که زایوان بهشت این دو سراچه

4 دارد ارم خلوتش از حور بهشتی خادم چو ز غلمان بهشت این دو سراچه

1 شاها بقای عهد شباب از شراب خواه بهر درنگ عمر ز ساقی شتاب خواه

2 خواهی اگر مفرح روح و غذای جان از جام گوهرین می چون لعل ناب خواه

3 بزم تو چون سپهر و سپهریست باسکون خورشید آن زساغر چون آفتاب خواه

4 این قصه را که باده کند طی حساب عقل افسانه چون عقوبت روز حساب خواه

1 سلطان چرخ از ماه نو بر فرق افسر یافته وز موکب عید صیام آفاق زیور یافته

2 بگرفته برکف جام می ساقی به بانگ چنگ و نی بر آب حیوان برده پی هر لب که ساغر یافته

3 ساغر چو آبی با صفا می آتشی بیضاضیا وین طرفه تر بنگر که جا در آب آذر یافته

4 روی صراحی جلوه گر از عکس آبی شعله ور این ماهی سیمین نگر طبع سمندر یافته

1 جابر ایوان حمل زینب ده خاور گرفته یا مکان بر تخت جم شاه فریدون فر گرفته

2 بزمگاه جشن عید شه زدست درفشانش همچو گردون گوئیا پیرایه از اختر گرفته

3 محفل آرای قدر دربار گاه خسروی، جا تا پی آرایش آن قصر جان پرور گرفته

4 از شفق می وز فلک ساقی ز خور ساغر گزیده از پرن نقل از زحل عود از قمر مجمر گرفته

آثار سحاب اصفهانی

4 اثر از قطعات در دیوان اشعار سحاب اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار سحاب اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.