1 تواند شد بلی در سیر ثانی که فی اللهست در طور معانی
2 چو رهرو مالک اوصاف هو شد ز هست خویشتن بگذشت او شد
3 ز بود خود که نابودست لا شد خدا شد مالک ملک خدا شد
4 دوئی بیکار شد حق جز یکی نیست بملک خود بود مالک شکی نیست
1 سؤالاتیست کز ما ترمدی کرد حدیث معرفت را سرمدی کرد
2 پس از یکچند بینائی ز اعراب جوابی داد چونان تشنه را آب
3 که عبد و حق بوندی ملکت هم خدا مر عبد را ملکیست اعظم
4 ز ملک حق که باشد عبد اواه ازیرا اصغرستی ملک الله
1 بنام انکه ذات اوست پیدا وزو بر ذیل پایان دست مبدا
2 ز مبدا و ز پایانست بیرون که او باشد بلند و این و آن دون
3 بکنهش غیر او را دسترس نیست در آن خلوت که کنه اوست کس نیست
4 بود او مغز مغز و غیر او پوست کدامین غیر گر باشد کسی اوست
1 سؤال دلپذیر از عالم جان جواب جانفزا جوید ز جانان
2 ثمار نوری از اغصان نوری درختی شاخ و برگ و بیخ طوری
3 بنای کاخ علم هوست بر صدر باو نتوان رسید از پستی قدر
4 امام رهبر صاحب یقین اوست بشهر حق امیرالمومنین اوست
1 زهی پاکیزه قول و نیک تحقیق سؤالی سودمند از روی تدقیق
2 سؤالی رسته از آلایش فرش بفرش آورده رو از باطن عرش
3 گل از گل گر بروید پاک روید چه جای آنکه از افلاک روید
4 سؤالاتی چو دسته غنچه گل چو باز آید دل از آن گلشن و کل
1 سؤالی چند ما را بود زین پیش نه از دنیاپرست از سر درویش
2 نه از دنیا پرستان دیدمی کام نه از درویش دل بگرفت آرام
3 که درویشان معنی در قبابند دغل بازان صورت کام یابند
4 فلک گردیده ویدون چند سالست که این سیاره در خانه وبالست
1 قیامت باشد ای یاران تجرید رجوع کثرت اشیا بتوحید
2 چو وحدت راست کرد از غیب قامت بپا شد راستی قد قیامت
3 چه داری انتظار روز محشر بود انسان کامل حشر اکبر
4 محمد گفت کز حق نیستش بین شدم مبعوث با ساعت کهاتین
1 چه باشد ملک ملک و ملک حق چیست ز حق یا عبد اعظم ملکت کیست
1 چه باشد سر یوم حشر رحمن مگر بیرون بود از حشر انسان
1 شهان دیدند در ره رهزن و غول نهادندی بنای رتبه بر طول
2 نخستین رتبه علم الیقین است دوم عین الیقین مستبین است
3 سیم حق الیقین لولوی تدقیق بدین ترتیب سفتند اهل تحقیق
4 چه سرست اینکه قومی ز اهل آداب نهادندی بنای علم بر آب