1 چه باشد معنی ختم ولایت که باشد خاتم این ژرف آیت
2 چنین دانم که محی الدین اعراب نماید ختمی دعوی درین باب
3 وگر خود گوید او عیسی بن مریم ولایت را بود زیبنده خاتم
4 علی کو اولیا را هست آدم ولایت را بود ختم مسلم
1 زهی پاکیزه قول و نیک تحقیق سؤالی سودمند از روی تدقیق
2 سؤالی رسته از آلایش فرش بفرش آورده رو از باطن عرش
3 گل از گل گر بروید پاک روید چه جای آنکه از افلاک روید
4 سؤالاتی چو دسته غنچه گل چو باز آید دل از آن گلشن و کل
1 اگر آدم بذات خویشتن نیست بگو این کوس سبحانی زدن چیست
1 بیاور ساقی آن صاف صفا خیز که بدهد صاف را از درد تمییز
2 نداری صاف ده درد از خط اشک که صاف آفتاب از او برد رشک
3 بیاور هر چه داری درد یا صاف که می صافست و درد و صاف ز اوصاف
4 شرابی ریز دور از رنگ و از بو بمینای من از میخانه هو
1 یکی ز اهل سلوک از پیر زالی نمود از روی درویشی سؤالی
2 که حق را در کجا جویم که آید بدست و دامنش بر دست پاید
3 بگفت ای کرده هستی پای بستت کجا جستی که او ماند بدستت
4 بهر جائی که جوئی آن نکو را بدست آید اگر بشناسی او را
1 چو انصاری ز مژگان گرد ره رفت بباب پیر خرقانی باو گفت
2 ز دریا آمدی از خود جدا شو در آ چون من درین مشکوی و ما شو
3 که عبدالله گوید آرمیدم ازین یکحرف بر منزل رسیدم
4 تو گر مجموع عمر خود کنی صرف نخواهی برد پی بر کنه این حرف
1 چنین کردند از قومی روایت که سیر سالکان دارد نهایت
2 و گوید آنکه در گفتش خطا نیست که سیر آدمی را انتهی نیست
3 توان دادن درین گفتار توفیق و یا باشد یکی بیرون ز تحقیق
1 تو ساقی ای کفت مجلای انوار بما ده ساغری از باده سرشار
2 ادر کاسا و ناولها باسمی و اسم قد تجلی فی طلسمی
3 هوالله الذی لا شک فیه یفر المرء فیه من آخیه
4 بنور باده کن ما را هدایت بسمت ذات بیحد و نهایت
1 ز سلاک آنکه یحیی بین معاذست ازین می جان او را التذاذست
2 ز ری بنوشت بر طیفور بسطام که ای سرمست این میخانه وین جام
3 شدم از باده عشق آنچنان مست که از یک جرعه دیگر شوم پست
4 چو دید این نامه آن سلطان تحقیق ندید اندر سطورش جان تحقیق