تا روی تو دیدیم یقین شد ما را از سعیدا رباعی 1
1. تا روی تو دیدیم یقین شد ما را
بر قدرت ذات خالق ارض [و] سما
...
1. تا روی تو دیدیم یقین شد ما را
بر قدرت ذات خالق ارض [و] سما
...
1. پاک از همه ساز جای استغنا را
بنواز بلندنای استغنا را
...
1. آتش گشتم در جگر انداخت مرا
چون باد شدم در به در انداخت مرا
...
1. عید آمد و رفت روزه از یاد، مرا
کردند بتان به غمزه دلشاد مرا
...
1. عالم دریا حباب آن دریا ما
موجش طوفان کناره اش ناپیدا
...
1. استاد زمانه عارف ذات و صفات
محمود [به نزد] همه چون آب حیات
...
1. او با تو همیشه و تو بی او عجب است
او صاحب خلق است و تو بدخو عجب است
...
1. تارک الف و دال که باشد خوب است
بی پا و سر و مال که باشد خوب است
...
1. در راه وفا سبک خرامی خوب است
در منزل دور، تیزگامی خوب است
...
1. آن ذات که عالم به طفیلش برپاست
عالم جوی و وجود آن کس دریاست
...
1. دوری ز خیالات هوا تجرید است
دل چون ز همه یگانه شد تفرید است
...
1. امروز که سنگ و سیم و زر در کار است
شام و صبح و شب و سحر در کار است
...