1 تا روی تو دیدیم یقین شد ما را بر قدرت ذات خالق ارض [و] سما
2 از روی تو می توان به معنی پی برد «سیماهم فی وجوهمم» گفت خدا
1 پاک از همه ساز جای استغنا را بنواز بلندنای استغنا را
2 خواهی که به دام کس نگردی پابند در دام آور همای استغنا را
1 آتش گشتم در جگر انداخت مرا چون باد شدم در به در انداخت مرا
2 گر خاک شدم، چرخ لگدکوبم کرد گر آب شدم از نظر انداخت مرا
1 عید آمد و رفت روزه از یاد، مرا کردند بتان به غمزه دلشاد مرا
2 امروز به بندگی قبولم کردند دل شد ز غم قیامت آزاد مرا
1 عالم دریا حباب آن دریا ما موجش طوفان کناره اش ناپیدا
2 ما می دانیم تا چها می گذرد ای بی خبران هر نفس از ما بر ما
1 استاد زمانه عارف ذات و صفات محمود [به نزد] همه چون آب حیات
2 بی روی تو روی خوشدلی نتوان دید دور از تو ز غم چگونه یابیم نجات؟
1 او با تو همیشه و تو بی او عجب است او صاحب خلق است و تو بدخو عجب است
2 هر سو نگری جمال او نیست عجب اما دل تو رفته به هر سو عجب است
1 تارک الف و دال که باشد خوب است بی پا و سر و مال که باشد خوب است
2 دیوانه و ابدال که باشد خوب است درویش به هر حال که باشد خوب است
1 در راه وفا سبک خرامی خوب است در منزل دور، تیزگامی خوب است
2 گویید به این سمند دوران گویید با مردم نیک بدلگامی خوب است؟
1 آن ذات که عالم به طفیلش برپاست عالم جوی و وجود آن کس دریاست
2 همت نگر و جاه و مراتب را باش جز امت عاصی ز خدا هیچ نخواست