فلک بدعهد و بس نااستوار است از ادیب صابر قطعه 1
1. فلک بدعهد و بس نااستوار است
همه کار جهان ناپایدار است
...
1. فلک بدعهد و بس نااستوار است
همه کار جهان ناپایدار است
...
1. همه شراب به یاد بنفشه خواهم خورد
که مر مرا زخط یار یادگار شده ست
...
1. نظم راوان چو آب روان سینه را به است
شعر روان زجان و روان گداخته است
...
1. او شد جوان و آه جوانی من برفت
یاقوت من زرفتن او کهربا شده است
...
1. بگردان روی دل از فکرت بد
که بد کردن نه کار بخردان است
...
1. زهی یافته دین و دولت زتو
صفایی که گردون زاختر نیافت
...
1. روز می خوردن به دوزخ رفتی ای اخطی ز بزم
صد هزاران آفرین بر روز می خوردنت باد
...
1. به معالجت تن من زتو جز الم ندارد
به سرت که جز بر آتش دل من قدم ندارد
...
1. نیست ممکن که به وصل تو رسد کس به شتاب
چه کنم صبر کنم تا به مدارا برسد
...
1. ز روزگار حذر کن ز کردگار بترس
وگرت بر همه آفاق دسترس باشد
...
1. گیرد قدر عنانش و بوسد قضا رکاب
گر پای و دست قصد رکاب و عنان کند
...
1. شعر است و بس که خواندن او نام مرد را
مشهور شهر و شهره خلق جهان کند
...