آثار ادیب صابر

صفحه 4 از 6
6 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر شعر مورد نظر پیدا کنید.

غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر

1 چشم من بی روی تو روشن مباد روی تو جز پیش چشم من مباد

2 سوسن آزاد خاک پای توست ور نباشد در جهان سوسن مباد

3 این دل مسکین بی آرام من جز به زیر زلف تو مسکن مباد

4 وین تن رنجور و جان خسته را در جهان جز کوی تو معدن مباد

1 گر به دو رخ فتنه نظاره ای درد دلم را به دو لب چاره ای

2 آینه در پیش تو بینم مگر پیش رخ خویش به نظاره ای

3 در دل من عارضه عشق توست تا تو بدان عارض و رخساره ای

4 اختر وصلم ز تو تاری چراست گر تو به رخ اختر سیاره ای

1 زان دو لب چون عقیق یارم از دیده همی عقیق بارم

2 کارست مرا عقیق باری تا عشق عقیق اوست کارم

3 کردست سرشک من عقیقین عشق لب چون عقیق یارم

4 تا عشق عقیق او گزیدم چون کار عقیق شد کنارم

1 دل به شاد کن وز رخ و زلفش گل و شمشاد کن

2 عقل بیش اندیش را بر طاق نه نفس شادی دوست را دل شاد کن

3 گه بنای بی غمی بر پای دار گه سرای خرمی آباد کن

4 چاکران عشق را اجرای بده بندگان حرص را آزاد کن

1 چهره باغ زعفرانی گشت گونه باده ارغوانی گشت

2 دوستان ترک بوستان گفتند جشن نوروز مهرگانی گشت

3 گل خود روی روی پنهان کرد بلبل از شاخ گل نهانی گشت

4 باغبان راه خانه پیش گرفت پیشه زاغ باغبانی گشت

1 ساقی بده آن می مصفا را آن راحت روح پیر و برنا را

2 خواهی که تنت صفای جان گیرد از کف منه آن می مصفا را

3 ساقی بده آن قدح که در مستی از هستی غم، فرج دهد ما را

4 آن می که به زنده کردن شادی او ماند و بس دم مسیحا را

1 باد سحری طرب فزاید غم از دل غمکشان زداید

2 بادی که به صبحدم برآید بی باده مرا طرب فزاید

3 دل در بر من بدو شتابد جان در تن من بدو گراید

4 گر جان برمش به هدیه زیبد ور دل دهمش به تحفه شاید

1 سپهر نیکویی را مهر و ماهی جهان بدخوبی را سال و ماهی

2 چنین در نیکویی تا کی فزایی چرا از بدخویی لختی نکاهی

3 نه بی وصل تو روزم را سپیدی است نه بی هجرت گلیمم را سیاهی

4 دو لب داری که بردند از حلاوت به یک بوسه ز حال من تباهی

1 عید خوبان را چو روی خویشتن آراسته است راست پنداری ز رویش عید عیدی خواسته است

2 گر جمال عید، عالم را بیاراید رواست عید را باری جمال روی او آراسته است

3 خاک راه از بوی زلفش پر نسیم عنبر است چشم خلق از نور رویش بر مه ناکاسته است

4 فتنه ای از حسن او در تعبیه ره یافته است نوحه ای از عشق او از عیدگه برخاسته است

1 بیا که با سر زلف تو کارها دارم ز جام عشق تو در سر خمارها دارم

2 بیا که با دو رخ تو که روز را ماند شکایت و گله روزگارها دارم

3 بیا که چون تو بیایی، به وقت دیدن تو ز دیدگان قدمت را نثارها دارم

4 چو آمدی مرو از نزد من که در همه عمر به بوسه با لب لعلت شمارها دارم

آثار ادیب صابر

6 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر شعر مورد نظر پیدا کنید.