ای شب تاری غلام موی تو از ادیب صابر غزل 37
1. ای شب تاری غلام موی تو
روز روشن پیشکار روی تو
...
1. ای شب تاری غلام موی تو
روز روشن پیشکار روی تو
...
1. چون زلف تو بی قرارم از تو
چون چشم تو با خمارم از تو
...
1. خلعت چشم من است راحت دیدار تو
راحت گوش من است لذت گفتار تو
...
1. ای سپه عشق تو بر ما زده
صبر و دل ما همه یغما زده
...
1. شب شنیدستی ز روز آویخته
ماه دیدستی ز مشک انگیخته
...
1. ماه را ماند رخش ناکاسته
زلف چون شب ماه را آراسته
...
1. گر به دو رخ فتنه نظاره ای
درد دلم را به دو لب چاره ای
...
1. سپهر نیکویی را مهر و ماهی
جهان بدخوبی را سال و ماهی
...
1. تنگ است مرا دل ز غم تنگ دهانی
چون موی شدم در هوس موی میانی
...
1. از مشک ناب سلسله بر مه فکندهای
ما را به مشک و سلسله از ره فکندهای
...
1. ای باد صبحدم، دم عیسی و مریمی
کاندر دلم ز بوی تو شد زنده بی غمی
...
1. گشتم از هجر او نزار چو نی
وعده وصل او ندانم کی
...