آثار ادیب صابر

صفحه 4 از 6
6 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر شعر مورد نظر پیدا کنید.

غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر

1 بیا که با سر زلف تو کارها دارم ز جام عشق تو در سر خمارها دارم

2 بیا که با دو رخ تو که روز را ماند شکایت و گله روزگارها دارم

3 بیا که چون تو بیایی، به وقت دیدن تو ز دیدگان قدمت را نثارها دارم

4 چو آمدی مرو از نزد من که در همه عمر به بوسه با لب لعلت شمارها دارم

1 پیک دو زلف دلبری ای باد صبحدم زان با نسیم عنبری ای باد صبحدم

2 بر مشک تاب داده دلبر گذشته ای زان دلربای و دلبری ای باد صبحدم

3 بر حلقه معطر مشکین گذشته ای چون مشک از آن معطری ای باد صبحدم

4 در تن لطافت تو مرا جان نو نهاد گویی که جان دیگری ای باد صبحدم

1 ای دل غبار غم ببرد باد صبحدم بر زلف دوست گر گذرد باد صبحدم

2 بی باد صبحدم نزنم دم که هر شبی پیغام من به دوست برد باد صبحدم

3 عطر و بخور بوی به زلفش سپرده اند بر زلف او از آن سپرد باد صبحدم

4 از زلف او شده است معطر چو زلف او از بس گره که می شمرد باد صبحدم

1 عید است و حق عید بباید شناختن وز باده نوش کردن و بربط نواختن

2 شرع است حق روزه به طاعت گزاردن شرط است حق عید به عشرت شناختن

3 اکنون که چنگ و نای به یک جای ساختند وقت است وقت با قدح باده ساختن

4 چوگان زلف و گوی زنخدان یار گیر در روز عید رسم بود گوی باختن

1 دل به شاد کن وز رخ و زلفش گل و شمشاد کن

2 عقل بیش اندیش را بر طاق نه نفس شادی دوست را دل شاد کن

3 گه بنای بی غمی بر پای دار گه سرای خرمی آباد کن

4 چاکران عشق را اجرای بده بندگان حرص را آزاد کن

1 بلبل رسید نغمه بلبل رها مکن گلبن شکفت جز همه برگل ثنا مکن

2 از روی دوست دیده خود را تهی مدار وز دست خویش دسته گل را جدا مکن

3 گر عهد کرده ای که نگیری قدح به دست آن عهد را چو عهد گل آمد وفا مکن

4 روز می است ساغر می را ز کف منه وقت گل است صحبت گل (را) رها مکن

1 ای شب تاری غلام موی تو روز روشن پیشکار روی تو

2 چاکر روز و شبم تا روز و شب نایبند از روی تو وز موی تو

3 بنده موی تو دلهای جهان بنده یک مویم از گیسوی تو

4 از دو چشمم جوی خون انگیخته است عشق موی دلبر خوش بوی تو

1 چون زلف تو بی قرارم از تو چون چشم تو با خمارم از تو

2 ای گشته چو روزگار بدعهد سرگشته روزگارم از تو

3 ای حسن تو بی شمار گشته در حسرت بی شمارم از تو

4 پر آب دو دیده شد کنارم تا گشت تهی کنارم از تو

1 خلعت چشم من است راحت دیدار تو راحت گوش من است لذت گفتار تو

2 رشک همه عالمند گوش من و چشم من از پی گفتار تو وز پی دیدار تو

3 از گل رخسار تو خسته دلم روز و شب خستن خار آمده است در گل رخسار تو

4 گر چه نه خاری نه گل، هم تو گلی هم تو خار ای همه گلهای باغ چاکر یک خار تو

1 ای سپه عشق تو بر ما زده صبر و دل ما همه یغما زده

2 جان من از عشق تو لرزان شده همچو تن مردم سرما زده

3 بر من بیچاره نبخشی و من جز به رضای تو نفس نازده

4 روی تو دیبا و مرا آرزوست بوسه بران روی چو دیبا زده

آثار ادیب صابر

6 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر شعر مورد نظر پیدا کنید.