آثار ادیب صابر

صفحه 3 از 6
6 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر شعر مورد نظر پیدا کنید.

غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر

1 آن باده را که گونه بیجاده آمده است بویش چو بوی سوسن آزاده آمده است

2 رنگ گل و گلاب نسیم بهشت یافت گویی که از بهشت فرستاده آمده است

3 بیجاده رنگ باده و بیجاده لب حریف بیجاده پیش خدمت بیجاده آمده است

4 پر کن قدح که در سر من باد عاشقی است با باد عشقم آرزوی باده آمده است

1 ماه را ماند رخش ناکاسته زلف چون شب ماه را آراسته

2 سرو بالایی که چون بالای او باغبان یک سرو ناپیراسته

3 تا مرا سودای آن مه در سر است ماه را مانم ولیکن کاسته

4 در نشست و خاست چون سرو است و مه فتنه ای زان سرو و مه برخاسته

1 دل من بی تو حکایت ز دهان تو کند تن من بی تو روایت ز میان تو کند

2 که تواند که کند با لب پرخنده مرا گر کند خنده آن تنگ دهان تو کند

3 سال و مه قصد به کاسد شدن عنبر و مشک زلف عنبر شکن مشک فشان تو کند

4 دل پر آتشم اندر خم زلفین تو ماند حاش لله که آهنگ زیان تو کند

1 دلم بی روی تو خرم نباشد چو دلبر نیست دل بی غم نباشد

2 اسیرم غمگین ازآنم اسیر عشق را غم کم نباشد

3 به بوسی مرهمی نه بر دل من شفای خسته جز مرهم نباشد

4 مراگویی که دل در عشق خوش دار خوشی و عاشقی با هم نباشد

1 بر سپهر نیکویی رویش چو مه خرمن زده است آتش عشق آن مه خرمن زده در من زده است

2 نام من در عشق او گشته است خرمن سوخته تا سر زلفش ز عنبر گرد مه خرمن زده است

3 کوته است از دامن عقل و صبوری دست من تا مرا سودای آن مه دست در دامن زده است

4 عشق شورانگیز او زد راه دین و دل مرا گرچه او را دوست خواندم زخم چون دشمن زده است

1 چون زلف تو بی قرارم از تو چون چشم تو با خمارم از تو

2 ای گشته چو روزگار بدعهد سرگشته روزگارم از تو

3 ای حسن تو بی شمار گشته در حسرت بی شمارم از تو

4 پر آب دو دیده شد کنارم تا گشت تهی کنارم از تو

1 ساقی بده آن شراب گلگون را کز گونه خجل کند طبر خون را

2 خواهی که رخ تو رنگ گل گیرد از کف منه آن شراب گلگون را

3 ناخوش نتوان گذاشت بی باده وقت خوش و ساعت همایون را

4 آن باده عقیق ناب را ماند چونانکه پیاله، در مکنون را

1 ساقی کمی قرین قدح کن شراب را مطرب یکی به زخمه ادب کن رباب را

2 جام از قیاس آب و می از جنس آتش است ساقی نثار مرکب آتش کن آب را

3 بفکن مرا به باده ای و مست و خراب کن یکسو فکن حدیث جهان خراب را

4 عهد شباب دارم و جام شراب هست عهد شباب زیبد جام شراب را

1 ای سپه عشق تو بر ما زده صبر و دل ما همه یغما زده

2 جان من از عشق تو لرزان شده همچو تن مردم سرما زده

3 بر من بیچاره نبخشی و من جز به رضای تو نفس نازده

4 روی تو دیبا و مرا آرزوست بوسه بران روی چو دیبا زده

1 بلبل گشاده کرد زبان بر ثنای گل معشوق بلبل است رخ دلگشای گل

2 هر شب ز شام تا به سحر ساحری کنیم من در ثنای بلبل و او در ثنای گل

3 معزول گشت ساقی و منسوخ شد سماع این از نوای بلبل و آن از لقای گل

4 در زیر شکر و منتم از گوش و چشم خود گاه از برای بلبل و گاه از برای گل

آثار ادیب صابر

6 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر شعر مورد نظر پیدا کنید.