آثار ادیب صابر

صفحه 5 از 6
6 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر شعر مورد نظر پیدا کنید.

غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر

1 هر که معشوق محتشم دارد دلبر و کام دل به هم دارد

2 روی نیکوش محتشم کرده است کار معشوق محتشم دارد

3 زلف جادوش صبر من بر بود زلف او جادویی چه کم دارد

4 روی چون چشم او دژم دارم زلف چون پشت من به خم دارد

1 می خوارگان که باده ز رطل گران خورند رطل گران ز بهر غم بی کران خورند

2 رطل گران برد ز دل اندیشه گران درخور بود که باده ز رطل گران خورند

3 در باده رنگ عارض معشوق دیده اند رطل گران به قوت و نیروی آن خورند

4 جان است جنس باده و باده است جنس جان از بهر جان و راحت او جنس جان خورند

1 ای شب تاری غلام موی تو روز روشن پیشکار روی تو

2 چاکر روز و شبم تا روز و شب نایبند از روی تو وز موی تو

3 بنده موی تو دلهای جهان بنده یک مویم از گیسوی تو

4 از دو چشمم جوی خون انگیخته است عشق موی دلبر خوش بوی تو

1 به روی توام دل گشاید همی گرم زلف تو دل رباید همی

2 لب توست درمان درد دلم دلم سوی او زان گراید همی

3 همه سود من هست در وصل تو فراق توام زآن گزاید همی

4 شراب آر خیز ای دلارام یار که هشیار بودن نشاید همی

1 گر باده (با) مشافهه دوستان خوش است جای چمانه بر چمن بوستان خوش است

2 گلهای بوستان چو رخ دوستان ماست پس بوستان ما زرخ دوستان خوش است

3 گیتی جوان شد از سر و پیری گرفت می مجلس به زیر سایه سرو جوان خوش است

4 هم ابر درفشان شد و هم باغ گلفشان این گلفشان به صحبت این درفشان خوش است

1 ای دل غبار غم ببرد باد صبحدم بر زلف دوست گر گذرد باد صبحدم

2 بی باد صبحدم نزنم دم که هر شبی پیغام من به دوست برد باد صبحدم

3 عطر و بخور بوی به زلفش سپرده اند بر زلف او از آن سپرد باد صبحدم

4 از زلف او شده است معطر چو زلف او از بس گره که می شمرد باد صبحدم

1 ای از بنفشه زلف تو پر پیچ و تاب تر چشمت ز چشم نرگس تر نیم خواب تر

2 خوش ده جواب دوست که از جمع دلبران دلبرتر آن بود که بود خوش جواب تر

3 خرم شده ست سبزه و مشکین شده است باد بر روی سبزه باده مشکین صواب تر

4 آتش تر است از آتش رخشان شراب لعل او را پیاله ای طلب از آب آب تر

1 دیده که رخ و زلف تو از دور ببیند بر روز منور شب دیجور ببیند

2 در ظلمت زلفین تو رخسار تو نور است پر نور شود دیده که آن نور ببیند

3 عاشق که به کویت گذرد خلد ببیند دیده که به رویت نگرد حور ببیند

4 از رنج شفا یابد و رنجور نماند گر روی تو را مردم رنجور ببیند

1 عید است و حق عید بباید شناختن وز باده نوش کردن و بربط نواختن

2 شرع است حق روزه به طاعت گزاردن شرط است حق عید به عشرت شناختن

3 اکنون که چنگ و نای به یک جای ساختند وقت است وقت با قدح باده ساختن

4 چوگان زلف و گوی زنخدان یار گیر در روز عید رسم بود گوی باختن

1 شب شنیدستی ز روز آویخته ماه دیدستی ز مشک انگیخته

2 لاله پیش روی نرگس صف زده گرد مرجان گرد عنبر بیخته

3 این همه بر روی زیبا روی اوست عاشقان را رنگ عشق آمیخته

4 ای زماه آویخته عنبر مراست دل بدان آویخته آویخته

آثار ادیب صابر

6 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر شعر مورد نظر پیدا کنید.