آثار ادیب صابر

صفحه 1 از 6
6 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی

غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر

1 آورد به ما بلبل عاشق خبر گل جز بلبل گل دوست که داند خطر گل

2 هر چند که در گل همه خوبی و خوشی هست بی مل نه همانا که خوش آید خبر گل

3 زان قطره شبیگر که بر شاخ گل افتاد چون تاج شهان گشت ز در تاج سر گل

4 از بس که صبا بر سر گلزار گذر کرد پر مشک و عقیق است همه رهگذر گل

1 از مشک ناب سلسله بر مه فکنده‌ای ما را به مشک و سلسله از ره فکنده‌ای

2 در عشق تو چو پشت مه نو خمیده‌ام تا تو ز مشک سلسله بر مه فکنده‌ای

3 در سیم چاه داری و مسکین دل مرا در چه فکنده‌ای تو و ناگه فکنده‌ای

4 گر صورت پیمبر چاهی رخ توراست مسکین دل مرا ز چه در چه فکنده‌ای

1 ای باد صبحدم، دم عیسی و مریمی کاندر دلم ز بوی تو شد زنده بی غمی

2 عیسی نه ای و عاشق می خواره را به صبح جان آید از تو در تن شادی و خرمی

3 هر صبحدم نسیم توام جان نو دهد گویی که بر تنم دم عیسی همی دمی

4 چشم امید من ز دمت نور نو گرفت گویی که نایب دم عیسی مریمی

1 به جان و دل ترا باشم، چه باشد گر مرا باشی ز جان و دل جدا باشم چو از چشمم جدا باشی

2 زوال پادشاهی را ستم کردن سبب باشد مکن بر دل ستم هرگز، چو بر دل پادشا باشی

3 تمامی داد دل باشد به دلبر دل عطا دادن ز دل چون داد تو دادم، ستمکاره چرا باشی

4 ندانم تا چه دلداری که تا دلدار من گشتی نه با دل مهربان گردی نه با عهد آشنا باشی

1 زبس گل که در باغ ماوی گرفت چمن رنگ ارژنگ مانی گرفت

2 صبا نافه مشک تبت نداشت جهان بوی مشک از چه معنی گرفت

3 مگر چشم مجنون به ابر اندراست که گل رنگ رخسار لیلی گرفت

4 رخ سوسن سیم سیما ز نور مثال کف دست موسی گرفت

1 خلعت چشم من است راحت دیدار تو راحت گوش من است لذت گفتار تو

2 رشک همه عالمند گوش من و چشم من از پی گفتار تو وز پی دیدار تو

3 از گل رخسار تو خسته دلم روز و شب خستن خار آمده است در گل رخسار تو

4 گر چه نه خاری نه گل، هم تو گلی هم تو خار ای همه گلهای باغ چاکر یک خار تو

1 همه مقصود ما شد راست امروز که آن مقصود دل با ماست امروز

2 گر آراید بهار نو جهان را جهان را روی او آراست امروز

3 دلم دی وصل او حاجت همی خواست رواگشت آنچه دی می خواست امروز

4 چو فر روی او امروز اینجاست جمال نو بهار اینجاست امروز

1 بلبل رسید نغمه بلبل رها مکن گلبن شکفت جز همه برگل ثنا مکن

2 از روی دوست دیده خود را تهی مدار وز دست خویش دسته گل را جدا مکن

3 گر عهد کرده ای که نگیری قدح به دست آن عهد را چو عهد گل آمد وفا مکن

4 روز می است ساغر می را ز کف منه وقت گل است صحبت گل (را) رها مکن

1 روی من چین از فراق آن نگار چین گرفت عیش من تلخی ز عشق آن لب شیرین گرفت

2 این دل ناشاد من زان زلف چون شمشاد او آن همی گیرد که فرهاد از غم شیرین گرفت

3 گر در آتش هیچ کس مسکن نگیرد پس چرا مهر مسکن در میان این دل مسکین گرفت

4 بستر و بالین من زآب است و آتش پس مرا ناسگالیده فراقش بر سر بالین گرفت

1 چون زلف تو بی قرارم از عشقت چون چشم تو با خمارم از عشقت

2 زان روی که برگ لاله را ماند دل سوخته لاله وارم از عشقت

3 زان زلف چو روزگار شوریده شوریده روزگارم از عشقت

4 بارم ندهی و من ز دلتنگی با دیده اشکبارم از عشقت

آثار ادیب صابر

6 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی