آثار ادیب صابر

صفحه 1 از 6
6 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی

غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر

1 ساقی کمی قرین قدح کن شراب را مطرب یکی به زخمه ادب کن رباب را

2 جام از قیاس آب و می از جنس آتش است ساقی نثار مرکب آتش کن آب را

3 بفکن مرا به باده ای و مست و خراب کن یکسو فکن حدیث جهان خراب را

4 عهد شباب دارم و جام شراب هست عهد شباب زیبد جام شراب را

1 ساقی بده آن می مصفا را آن راحت روح پیر و برنا را

2 خواهی که تنت صفای جان گیرد از کف منه آن می مصفا را

3 ساقی بده آن قدح که در مستی از هستی غم، فرج دهد ما را

4 آن می که به زنده کردن شادی او ماند و بس دم مسیحا را

1 ساقی بده آن شراب گلگون را کز گونه خجل کند طبر خون را

2 خواهی که رخ تو رنگ گل گیرد از کف منه آن شراب گلگون را

3 ناخوش نتوان گذاشت بی باده وقت خوش و ساعت همایون را

4 آن باده عقیق ناب را ماند چونانکه پیاله، در مکنون را

1 دوش نبرده ست مرا هیچ خواب خفتن عشاق نباشد صواب

2 چشم من ار خواب نیابد رواست آب گرفته است در او جای خواب

3 گر شکر آمد لب شیرین یار چونکه مرا تلخ فرستد جواب

4 در لب لعلش همه نوش است و قند در سر زلفش همه پیچ است و تاب

1 گر باده (با) مشافهه دوستان خوش است جای چمانه بر چمن بوستان خوش است

2 گلهای بوستان چو رخ دوستان ماست پس بوستان ما زرخ دوستان خوش است

3 گیتی جوان شد از سر و پیری گرفت می مجلس به زیر سایه سرو جوان خوش است

4 هم ابر درفشان شد و هم باغ گلفشان این گلفشان به صحبت این درفشان خوش است

1 روی من چین از فراق آن نگار چین گرفت عیش من تلخی ز عشق آن لب شیرین گرفت

2 این دل ناشاد من زان زلف چون شمشاد او آن همی گیرد که فرهاد از غم شیرین گرفت

3 گر در آتش هیچ کس مسکن نگیرد پس چرا مهر مسکن در میان این دل مسکین گرفت

4 بستر و بالین من زآب است و آتش پس مرا ناسگالیده فراقش بر سر بالین گرفت

1 چهره باغ زعفرانی گشت گونه باده ارغوانی گشت

2 دوستان ترک بوستان گفتند جشن نوروز مهرگانی گشت

3 گل خود روی روی پنهان کرد بلبل از شاخ گل نهانی گشت

4 باغبان راه خانه پیش گرفت پیشه زاغ باغبانی گشت

1 عید خوبان را چو روی خویشتن آراسته است راست پنداری ز رویش عید عیدی خواسته است

2 گر جمال عید، عالم را بیاراید رواست عید را باری جمال روی او آراسته است

3 خاک راه از بوی زلفش پر نسیم عنبر است چشم خلق از نور رویش بر مه ناکاسته است

4 فتنه ای از حسن او در تعبیه ره یافته است نوحه ای از عشق او از عیدگه برخاسته است

1 زبس گل که در باغ ماوی گرفت چمن رنگ ارژنگ مانی گرفت

2 صبا نافه مشک تبت نداشت جهان بوی مشک از چه معنی گرفت

3 مگر چشم مجنون به ابر اندراست که گل رنگ رخسار لیلی گرفت

4 رخ سوسن سیم سیما ز نور مثال کف دست موسی گرفت

1 چون زلف تو بی قرارم از عشقت چون چشم تو با خمارم از عشقت

2 زان روی که برگ لاله را ماند دل سوخته لاله وارم از عشقت

3 زان زلف چو روزگار شوریده شوریده روزگارم از عشقت

4 بارم ندهی و من ز دلتنگی با دیده اشکبارم از عشقت

آثار ادیب صابر

6 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب صابر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی