موسی، عَلَیهِ السَّلام، قارون را نصیحت کرد که: اَحْسِن کَما اَحسَنَ اللهُ الیک. نشنید و عاقبتش شنیدی. ,
2 آن کس که به دینار و درم خیر نیندوخت سر عاقبت اندر سر دینار و درم کرد
3 خواهی که ممتّع شوی از دنیی و عقبی با خلق کرم کن چو خدا با تو کرم کرد
عرب گوید: جُد وَ لاتَمنُن فَاِنَّ الفائدةَ اِلَیکَ عائدة؛ یعنی ببخش و منّت منه که نفع آن به تو باز می گردد. ,
ملک از خردمندان جمال گیرد و دین از پرهیزگاران کمال یابد. پادشاهان به صحبت خردمندان از آن محتاجترند که خردمندان به قربت پادشاهان. ,
2 پندی اگر بشنوی ای پادشاه در همه عالم به از این پند نیست
3 جز به خردمند مفرما عمل گر چه عمل کار خردمند نیست
هر که بدی را بکشد خلق را از بلای او برهاند و او را از عذاب خدای عزَّ و جَلَّ. ,
2 پسندیدهست بخشایش ولیکن منه بر ریش خلقآزار مرهم
3 ندانست آن که رحمت کرد بر مار که آن ظلم است بر فرزند آدم
دشمنی ضعیف که در طاعت آید و دوستی نماید، مقصود وی جز آن نیست که دشمنی قوی گردد و گفتهاند: بر دوستی دوستان اعتماد نیست تا به تملق دشمنان چه رسد و هر که دشمن کوچک را حقیر میدارد، بدان ماند که آتش اندک را مهمل میگذارد. ,
2 امروز بکش چو میتوان کشت کآتش چو بلند شد جهان سوخت
3 مگذار که زه کند کمان را دشمن که به تیر میتوان دوخت
سه چیز پایدار نماند: مال بی تجارت و علم بی بحث و ملک بی سیاست. ,
مال از بهر آسایش عمر است نه عمر از بهر گرد کردن مال. عاقلی را پرسیدند: نیکبخت کیست و بدبختی چیست؟ گفت: نیکبخت آن که خورد و کشت و بدبخت آن که مرد و هشت. ,
2 مکن نماز بر آن هیچکس که هیچ نکرد که عمر در سر تحصیل مال کرد و نخورد
هر که با دشمنان صلح میکند سر آزار دوستان دارد. ,
2 بشوی ای خردمند از آن دوست دست که با دشمنانت بود هم نشست
علم از بهر دین پروردن است نه از بهر دنیا خوردن. ,
2 هر که پرهیز و علم و زهد فروخت خرمنی گرد کرد و پاک بسوخت
نصیحت از دشمن پذیرفتن خطاست ولیکن شنیدن رواست تا به خلاف آن کار کنی که آن عین صواب است. ,
2 حذر کن زآنچه دشمن گوید آن کن که بر زانو زنی دست تغابن
3 گرت راهی نماید راست چون تیر از او برگرد و راه دست چپ گیر
بر عجز دشمن رحمت مکن که اگر قادر شود بر تو نبخشاید. ,
2 دشمن چو بینی ناتوان لاف از بروت خود مزن مغزیست در هر استخوان مردیست در هر پیرهن