سعدی شیرازی

صفحه 1 از 5
5 اثر از مثنویات در مواعظ سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات در مواعظ سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / سعدی شیرازی / مواعظ / مثنویات در مواعظ

مثنویات در مواعظ سعدی شیرازی

1 ای چشم و چراغ اهل بینش مقصود وجود آفرینش

2 صاحب دل لاینام قلبی مهمان أبیت عند ربی

3 در وصف تو لانبی بعدی خود وصف تو و زبان سعدی؟

1 همه را ده چو می‌دهی موسوم نه یکی راضی و دگر محروم

2 خیر با همگنان بباید کرد تا نیفتد میان ایشان گرد

3 کانچه در کفه‌ای بیفزاید به دگر بیخلاف درباید

1 عدل و انصاف و راستی باید ور خزینه تهی بود شاید

2 نکند هرگز اهل دانش و داد دل مردم خراب و گنج آباد

3 پادشاهی که یار درویشست پاسبان ممالک خویشست

1 نظر کن درین موی باریک سر که باریک بینند اهل نظر

2 چو تنهاست از رشته‌ای کمترست چو پر شد ز زنجیر محکمترست

1 نخست اندیشه کن آنگاه گفتار که نامحکم بود بی‌اصل دیوار

2 چو بد کردی مشو ایمن ز بدگوی که بد را کس نخواهد گفت نیکوی

1 چو نیکو گفت ابراهیم ادهم چو ترک ملک و دولت کرد و خاتم

2 نباید بستن اندر چیز و کس دل که دل برداشتن کاریست مشکل

1 یکی را دیدم اندر جایگاهی که می‌کاوید قبر پادشاهی

2 به دست از بارگاهش خاک می‌رفت سرشک از دیده می‌بارید و می‌گفت

3 ندانم پادشه یا پاسبانی همی بینم که مشتی استخوانی

1 چه سرپوشیدگان مرد بودند که گوی نخوت از مردان ربودند

2 تو با این مردی و زورآزمایی همی ترسم که از زن کمتر آیی

1 نکویی گرچه با ناکس نشاید برای مصلحت گه گه بباید

2 سگ درنده چون دندان کند تیز تو در حال استخوانی پیش او ریز

3 به عرف اندر جهان از سگ بتر نیست نکویی با وی از حکمت به در نیست

4 که گر سنگش زنی جنگ آزماید ورش تیمار داری گله پاید

1 نمیرد گر بمیرد نیکنامی که در خیلش بود قائم مقامی

2 چو در مجلس چراغی هست اگر شمع بمیرد، همچنان روشن بود جمع

سعدی شیرازی

5 اثر از مثنویات در مواعظ سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات در مواعظ سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.