شنیدم که در وقت نزع روان از سعدی شیرازی بوستان 1
1. شنیدم که در وقت نزع روان
به هرمز چنین گفت نوشیروان
ز دریای عمان برآمد کسی از سعدی شیرازی بوستان 2
1. ز دریای عمان برآمد کسی
سفر کرده هامون و دریا بسی
نه بر حکم شرع آب خوردن از سعدی شیرازی بوستان 3
1. نه بر حکم شرع آب خوردن خطاست
وگر خون به فتوی بریزی رواست
شنیدم که فرماندهی دادگر از سعدی شیرازی بوستان 4
1. شنیدم که فرماندهی دادگر
قبا داشتی هر دو روی آستر
شنیدم که دارای فرخ تبار از سعدی شیرازی بوستان 5
1. شنیدم که دارای فرخ تبار
ز لشکر جدا ماند روز شکار
تو کی بشنوی نالهٔ دادخواه از سعدی شیرازی بوستان 6
1. تو کی بشنوی نالهٔ دادخواه
به کیوان برت کلهٔ خوابگاه؟
خبر یافت گردن‌کشی در از سعدی شیرازی بوستان 7
1. خبر یافت گردن‌کشی در عراق
که می‌گفت مسکینی از زیر طاق
یکی از بزرگان اهل تمیز از سعدی شیرازی بوستان 8
1. یکی از بزرگان اهل تمیز
حکایت کند ز ابن عبدالعزیز
در اخبار شاهان پیشینه از سعدی شیرازی بوستان 9
1. در اخبار شاهان پیشینه هست
که چون تکله بر تخت زنگی نشست