مرا به صورت شاهد نظر حلال از سعدی شیرازی قطعه 13
1. مرا به صورت شاهد نظر حلال بود
که هرچه مینگرم شاهدست در نظرم
1. مرا به صورت شاهد نظر حلال بود
که هرچه مینگرم شاهدست در نظرم
1. شبی خواهم که پنهانت بگویم
نهان از آشنایان و غریبان
1. هزار بوسه دهد بتپرست بر سنگی
که ضر و نفع محالست ازو نشان دادن
1. کسی ملامتم از عشق روی او میکرد
که خیره چند شتابی به خون خود خوردن؟
1. چند گویی که مهر ازو بردار
خویشتن را به صبر ده تسکین
1. بر آن گلیم سیاهم حسد همی آید
که هست در بر سیمین چون صنوبر او
1. گفتم به ره ببینم و دامن بگیرمش
کای رشک آفتاب جمال منیر تو
1. وه که چه آزار بود من از مهر تو
لیک چو باز آمدی آن همه برداشتی
1. خداوندیست تدبیر جهان را
بری از شبه و مثل و جنس و همتا
1. مظلوم دست بستهٔ مغلوب را بگوی
تا چشم بر قضا کند و صبر بر جفا
1. سپاس دار خدای لطیف دانا را
که لطف کرد و به هم برگماشت اعدا را
1. سخن به ذکر تو آراستن مراد آنست
که پیش اهل هنر منصبی بود ما را