1 ماه ملک آمد از خسوف برون تخت ازو یافت رتبت گردون
2 برد نورش ز ثابتات شکوه داد سیرش به حادثات سکون
3 باز بر برگرفت باطل دست باز بر هم نهاد فتنه جفون
4 نرم شد نرم چرخ تیز و درشت رام شد رام دهر تند و حرون
1 ای جمال ترا کمال قرین طوق طوع تو بر شهور و سنین
2 از یمین تو ملک برده یسار به یسار تو دهر خورده یمین
3 هر کجا حزم تو فرود آید برکشد امن حصنهای حصین
4 هر که را سهم تو نزار کند نکند رفق روزگار سمین
1 ای شرق و غرب عالم گشته به کام تو ای کدخدای عالم و عالم غلام تو
2 دایم چو نام خویش در اقبال شرع باش کاراسته است شرع محمد به نام تو
3 عقدی است عقل و واسطه او کلام تو نظمیست علم و فاتحه او کلام تو
4 اختر توئی و دولت عالم ترا تبع دنیا توئی و نعمت باقی حطام تو
1 ای بکوجاه برده موکب شاه دیده اقبال شاه بر کوجاه
2 بوده چون هفتهای شادیها هفته میزبان شاه و سپاه
3 نه زرنج کشفته خورده دریغ نه برنج گذشته کرده نگاه
4 باد بذل تو جسته بر ارکان یاد خوان تو مانده بر افواه
1 نظام ملک و ولایت جمال تاج و کلاه سر محامد محمود شاهزاده و شاه
2 بلاهور درآمد میان موکب خویش به زینتی که برآید شب چهارده ماه
3 قضا به روی همی رفت پیش او همه دشت قدر به دیده همی رفت پیش او همه راه
4 هوا عنان براقش همی کشیده به دست ز خاک نعل براقش همی دمیده گیاه
1 ای سرافراز تاج و والاگاه ملک را تهنیت کنید به شاه
2 شاه مسعود کز قران سعود نظرش قدر بیش دارد و جاه
3 آنکد بی مدح او فلک ننهاد تیغهای کلام در افواه
4 وآنکه بی نام او زمانه نکرد حجت وقف ملک و سعی گواه
1 ای شیر دل ای زریر شیبانی ای قوت بازوی مسلمانی
2 ای رای تو چشم عقل بیداران ای خشم تو تیغ تیز سلطانی
3 با عدل تو ظلم عدل نوشروان با علم تو جهل علم یونانی
4 پیمان تو گاه صلح فاروقی دستان تو روز جنگ دستانی
1 نکند کار تیر آیازی شل هندی و نیزه تازی
2 پیش پیکان او کی آید کوه گر بداند که چیست جانبازی
3 بار سوفار او زه چرخش با زمانه کشد بانبازی
4 روز پرتاب او ز شرق به غرب نکند عبره جز به طنازی
1 ای پیشکار تخت تو کیوان و مشتری ای نجم شرق و غرب ترا گشته مشتری
2 در جرم عقل طبعی و در جسم عدل جان بر شخص فضل دستی و بر عرض حق سری
3 اقبال را به همت بهتر طلیعه اسلام را به نصرت مهتر برادری
4 آن را که کار زار شود روی راحتی وآنجا که کارزار شود پشت لشکری
1 آمد آن اصل شرع و شاخ هدی آمد آن برگ عقل و بار ندی
2 سید عالم و عمید اجل عمده ملک و دین ابوالاعلی
3 رتبت او نهاده منبر و تخت رفعت او سپرده عهد و لوی
4 همتش را سپهر کفش بساط دولتش را زمانه کبش فدی