9 اثر از قصاید در دیوان اشعار ابوالفرج رونی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ابوالفرج رونی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار ابوالفرج رونی

1 قبول یافت ز هر هفت اختر آتش و آب وجیه گشت بهر هفت کشور آتش و آب

2 ازین چهار مصدر که آخشیجانند قویترند همین دو مصدر آتش و آب

3 هوا که بیند خشگ و زمین که بیند تر چو باز گیرد از ایشان مقدر آتش و آب

4 همان کند که شهاب و همان کند که ذنب بدیو دوزخ و خورشید خاور آتش و آب

1 گه رحیل چو بگذاشتم همی اسباب ز آب دیده همی گشت گرد من گرداب

2 دل از وداع رفیقان چو دیگ بر آتش تن از غریو عزیزان چو مرغ در مضراب

3 پی عزیمت من سست چون پی ناقه ره هزیمت من بسته چون ره سیماب

4 چه روح من چه یکی باشه شکسته کتف چه شخص من چه یکی خیمه گسسته طناب

1 ای تیغ تو کشیده ترا ز تیغ آفتاب ای نجم دین و از تو به کفر اندر اضطراب

2 با همت تو وهم نداند برید راه با هیبت تو دهر نیارد چشید خواب

3 حکم ترا مطیع بود روز و شب فلک رای ترا نماز برد سال و مه صواب

4 از اوج حق یقین تو تابنده چون سهیل بر دیو شرک تیر تو بارنده چون شهاب

1 عرب را آسمانی حق گذار است عجم را آفتابی سایه دار است

2 ملک مسعود ابراهیم مسعود که صاحب خاتم این روزگار است

3 همایون خسروی که عدل و انصاف به شاخ ملک او پر برت و بار است

4 نظرهای کریمش با طراوت هنرهای عظیمش بی عوار است

1 جشن فرخنده فروردین است روز بازار گل و نسرین است

2 آب چون آتش عود افروز است باد چون خاک عبیر آگین است

3 باغ پیراسته گلزار بهشت گلبن آراسته حورالعین است

4 برج ثور است مگر شاخ سمن که گلشن را شبه پروین است

1 دلیل نصرت حق زخم نیزه عربست از اوست هر چه به شرک اندر از بدی شغب است

2 میان چرخ و میان ملاعبش گه لعب جهان و ملک جهان هر دود ا و یک ندبست

3 ز عقدهاش باسلام در گشایشهاست چنین گشایش در عقد نادر و عجب است

4 دراز هست چو امید و تن درست چو عمر ولیک کوتهی عمر خصم را سبب است

1 روزگار عصیر انگور است خم ازو مست و چنک مخمور است

2 خیز تا سوی باغ بشتابیم کز می و میوه اندر او سور است

3 سیب سیمین سلب چو گوی بلور یا چو نوخواسته بر حور است

4 خوش ترش زرد چهره آبی را طبع مرطوب و رنگ محرور است

1 گر بخت را وجاهت و اقبال رانداست از خدمت محمد بهروز احمد است

2 بحری که میغ رزق به جودش مطیر گشت صدری که سطح ملک برایش محمد است

3 «آزاده ای که در خور صدر است و بالش است فرزانه که لایق گاه است و مسند است »

4 هر فضله ز عزمش رخشی است بادپای هر وصله ز حزمش درعی مزرد است

1 ای بار خدایا که جهان چون تو ندید است نام تو رسید است به جائی که رسید است

2 کردار تو در جسم جوانمردی جان ست دیدار تو در چشم خردمندی دید است

3 با وهم تو اسرار فلک روی گشاد است با عدل تو اسباب بلا دست کشید است

4 بحری است دلت کورا صد ابر غلام است ابری است کفت کز وی صد بحر چکید است

1 ای نام تو بخشیده بخشنده ارواح آیات رسالت را انفاس تو الواح

2 برنامه دیوان هنر فضل تو عنوان در کشتی دریای سخا رای تو ملاح

3 انعام تو بر خسته دل سایل مرهم احسان تو بر قفل در روزی مفتاح

4 چون قطب فلک عرض ترا راحت ساکن چون جرم قمر سیر ترا سرعت سیاح

آثار ابوالفرج رونی

9 اثر از قصاید در دیوان اشعار ابوالفرج رونی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ابوالفرج رونی شعر مورد نظر پیدا کنید.