غزو گوارنده باد شاه از ابوالفرج رونی قصیده 1
1. غزو گوارنده باد شاه جهان را
ناصر دین راعی زمین و زمان را
1. غزو گوارنده باد شاه جهان را
ناصر دین راعی زمین و زمان را
1. شاه باز آمد برحسب مراد دل ما
ملت از رایت او ساخته عونی به سزا
1. بادبان برکشید باد صبا
معتدل گشت باز طبع هوا
1. شاها نظام ملک و قوام جهانیا
با دولت مساعد و بخت جوانیا
1. امروز نشاطی است فره فضل و کرم را
و امروز وفاقیست عجب تیغ و قلم را
1. نوروز جوان کرد به دل پیر و جوان را
ایام جوانی است زمین را و زمان را
1. زرود زاوه عبر کرد بحر ما
نبیره رجای خلق ابوالرجا
1. بدیع نیست به شب دیدن ستاره در آب
بروز بین که سپهری است پر ستاره بر آب
1. گرفت مشرق و مغرب سوار آتش و آب
ربود حرص امارت قرار آتش و آب
1. قبول یافت ز هر هفت اختر آتش و آب
وجیه گشت بهر هفت کشور آتش و آب
1. گه رحیل چو بگذاشتم همی اسباب
ز آب دیده همی گشت گرد من گرداب