1 در پیش خود آن نامه چو بلکامه نهم پروین ز سرشک دیده بر جامه نهم
2 بر پاسخ تو چو دست بر خامه نهم خواهم که: دل اندر شکن نامه نهم
1 در منزل غم فگنده مفرش ماییم وز آب دو چشم دل پر آتش ماییم
2 عالم چو ستم کند ستمکش ماییم دست خوش روزگار ناخوش ماییم
1 در عشق، چو رودکی، شدم سیر از جان از گریهٔ خونین مژهام شد مرجان
2 القصه که: از بیم عذاب هجران در آتش رشکم دگر از دوزخیان
1 دیدار به دل فروخت، نفروخت گران بوسه به روان فروشد و هست ارزان
2 آری، که چو آن ماه بود بازرگان دیدار به دل فروشد و بوسه به جان
1 رویت دریای حسن و لعلت مرجان زلفت عنبر، صدف دهن، در دندان
2 ابرو کشتی و چین پیشانی موج گرداب بلا غبغب و چشمت توفان
1 ای از گل سرخ رنگ بربوده و بو رنگ از پی رخ ربوده، بو از پی مو
2 گل رنگ شود، چو روی شویی، همه جو مشکین گردد، چو مو فشانی، همه کو
1 ای نالهٔ پیر خانقاه از غم تو وی گریهٔ طفل بیگناه از غم تو
2 افغان خروس صبح گاه از غم تو آه از غم تو! هزار آه از غم تو!
1 چرخ کجه باز، تا نهان ساخت کجه با نیک و بد دایره درباخت کجه
2 هنگامهٔ شب گذشت و شد قصه تمام طالع به کفم یکی نینداخت کجه
1 ... ...
2 رخسارهٔ او پرده عشاق درید با آن که نهفته دارد اندر پرده
1 زلفت دیدم، سر از چمان پیچیده وندر گل سرخ ارغوان پیچیده
2 در هر بندی هزار دل در بندش در هر پیچی هزار جان پیچیده