1 زاول که نفس ناطقه را از شعاع عقل ایزد بلطف خویش و برحمت بیافرید
2 پستان خویش در دهن شاعران نهاد تا هر کسی بقدر فصاحت همی مکید
3 وز بهر اینکه دیرتر آمد مجیردین شیرش نمانده بود پس اندر دهانش...
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 حبذا ای نسیم جان پرور وی مبارک پی خجسته ا ثر
2 ای زفر تو خاک دیبا پوش وی زدست تو آب جوشنگر
1 زهی تو حاکم عدل و جهان ترا محکوم زهی بحم تو گردن نهاده چرخ ظلوم
2 فکنده صیت تو در گوش روزگار طنین کشیده رای تو بر روی آفتاب رقوم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **