ای آنکه تو سلطان همه از امیرخسرو دهلوی غزل 1801

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

ای آنکه تو سلطان همه سیمبرانی

1 ای آنکه تو سلطان همه سیمبرانی دستور بود فتنه به ملک تو که رانی

2 صد تیر جفا می گذرانی ز جگرها بازوت قوی باد که خوش می گذرانی

3 چشمم که دوید از پی دیدار ندیدت این است سزایش که به تیرش برانی

4 سبزه که دمد از گل عشاق تو، ای ترک خنگ تو بود سوخته، هان تا بچرانی

5 از آب و گلم گرد برآورد هوایت تا چند به دنبال خودم خاک خورانی؟

6 ما را تو مکش در هوس آن لب شیرین این سوی در آیم، گرم آن سوی برانی

7 گفتی که زبانیم جز از تو همه کس، وای ما را بمکش گر تو حیات دگرانی

8 هستی تو اگر شاد به رنجیدن خسرو من سینه کنم پاره، تو گر جامه درانی

عکس نوشته
کامنت
comment