- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روز عید است به من ده می نابی چو گلاب که ازان جام شود تازه ام این جان خراب
2 جان من از هوس آن، به لب آمد اکنون به لب آرم قدح و جان نهم اندر شکراب
3 روزه داری که گشادی ز لبش نکهت مشک این زمان در دهنش نیست مگر بوی شراب
4 آنکه خیزان و فتان بود به مسجد زین پیش هست در میکده خیزان و فتان مست و خراب
5 دف که او گرد نمی گشت به دور مجلس می رود دور کنان جانب مجلس بشتاب
6 می حلال است کنون خاصه که از دست حریف در قدح می چکد آب نمک آلود کباب
7 ساقیا، نوش چنان کن که صدا باز دهد بر سر شارع می گنبد سیمین حباب
8 هر که را بوی گل و می به دماغ است او را آن دماغیست که دیگر نکند بوی گلاب
9 بنده خسرو به دعای تو که آن حبل متین دست همت زد و پیچید طناب اطناب