بی از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 121

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

آثار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

بی عارض گلرنگ تو ما خسته خاریم

1 بی عارض گلرنگ تو ما خسته خاریم نا خورده می وصل تو در رنج خماریم

2 زان زلف پژولیده و ناخفته دو چشمت چون چشم تو و زلف تو بیخواب و قراریم

3 گفتی ببر از جانت اگر جوئی وصلم تو بر سر آن باش که ما بر سر کاریم

4 ورخوی تو ما را نکند شاد چه باشد هم با غم تو نیک و بد این غم بگساریم

5 وین باقی عمر ار نشود وصل میسر هم با غم هجران تو خوش خوش بسر آریم

6 این سر که تو داری سر ما هیچ نداری زین دست که مائیم کجا پای تو داریم

عکس نوشته
کامنت
comment