1 ساقی ز غم تو تا کی از دست شوم تا چند ز پا مال ستم پست شوم
2 عمریست که در خمار غم سوخته ام باز آ که بیک نظاره ات مست شوم
1 شمعی که گرم خشم تر از برق لامع است گر عالمی به جور بسوزد چه مانع است
2 برگشته است ماه من از مهر من دگر بازم مگر ستاره اقبال راجع است
1 کس نبودش خبر از زشتی و زیبایی ما آتش دل علم افروخت به رسوایی ما
2 ما ز صد نکته حسن تو یکی می بینیم بیش ازین نیست در آیینه بینایی ما
1 ای شکرخا کرده شُکرت طوطی گفتار ما شکر توست الحمدلله همچو طوطی کار ما
2 قلبِ رویاندوده را گر امتحان ز آتش کنی جز سیهرویی نباشد حاصل کردار ما