لبت از روزه چرا خشک چو عناب از اهلی شیرازی غزل 635

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

لبت از روزه چرا خشک چو عناب شود

1 لبت از روزه چرا خشک چو عناب شود لعل سیراب تو حیف است که بی آب شود

2 آفتابا بگشا روزه چو بی تاب شوی حیف از چشمه خورشید که بی تاب شود

3 گلی از وصل تو چینم مگر آندم که تو را نرگس مست صبوحی زده در خواب شود

4 چون شکارت نشود ماهی دل بلکه کباب چون بر آن آتش رخ موی تو قلاب شود

5 خون من ریخت رقیب تو و نگذاشت بمرگ گرگ از آن نیست که موصوف بقصاب شود

6 سیم اشک اینهمه میریزم و حیرت دارم که بخاک سر کویت همه سیماب شود

7 بر در میکده آن به که نشیند اهلی تا بکی معتکف گوشه محراب شود

عکس نوشته
کامنت
comment