- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کمند زلف تو عشاق را به کوی تو آرد ز بهر بند کشی چشم فتنه جوی تو آرد
2 هزار کوه غم از دل به یک نظر برباید هر آن نسیم که بوی مرا ز کوی تو آرد
3 ز باد خسته شوم چون به گرد روی تو گردد ولی ز لطف صبا شاکرم که بوی تو آرد
4 کجا گریز کنم از تو هر طرف که گریزم خیال زلف توام موکشان به سوی تو آرد
5 شوم به راه تو خاک و در این غمم که نباشد صبا غبار غم آلود من به کوی تو آرد
6 به هر رهی که خرامی به یک نظاره رویت به صد هزار دل فارغ آرزوی تو آرد
7 مرا کرشمه و نازی که نرگس تو نماید دلیل کشتن مردم برای خوی تو آرد
8 گریستم ز تو خونها بسی و با تو نگفتم چگونه دوست ازین ماجرا به روی تو آرد
9 صفت چرا نکند خسروت که سنگ و زمین را جمال تو برباید، به گفتگوی تو آرد