- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جور و جفای تو نیک و بد بسر آید خط تو آخر بدیر و زود برآید
2 ناوک مژگان تو چو تیر سحرگه پوست ندارد خبر که بر جگر آید
3 ماه چوبیند رخت ز دست درافتد سرو چو بیند قدت زپای درآید
4 خوی تو زین به شود که هست ولیکن کار بصبر و بروزگار برآید
5 با تو همه ناز بود و بی تو همه غم چون بسرآمد چنان چنین بسر آید