- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که در عشق صبر فرمائی من ندارم سر شکیبائی
2 بی رخ آنکه جان بدو زنده ست صبر را کی بود توانائی
3 لاله از شرم اوست سوخته دل ماه از رشگ اوست سودائی
4 گفت با چشمش آفتاب که تیغ من زنم یاتو، هان چه فرمائی
5 مه در آیینه فلک چو بدید روی او گفت آه رسوائی
6 نخورم خار او که همچون گل همه بد عهدی است و رعنائی
7 از تو حاصل چونیست جز غم دل از تو دوری به ارچه زیبائی
8 چون محالست صحبت خورشید ماه را نیست به ز تنهائی