1 تو عارف واقعا گوساله بودی که از من این سفر دوری نمودی
2 مگر کون قحط بود اینجا قلندر که ترسیدی کنم کون ترا تر
3 گرفتی گوشه ژاندارمری را به موسی برگزیدی سامری را
4 بیا امروز قدر هم بدانیم که جاویدان در این عالم نمانیم
5 بیا تا زنده ام خود را مکن لوس که فردا می خوری بهر من افسوس
6 پس از مرگم سرشک غم بباری به قبرم لاله و سنبل بکاری
دیدگاهها **