- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیدی تو اصفهانرا آنشهر خلد پیکر آن سدره مقدس آن عدن روح پرور
2 آن بارگاه ملت وان تختگاه دولت آن روی هفت عالم وانچشم هفت کشور
3 هر کوچه جویباری محکم بمهر عصمت هر خانه سایه سایه با یکدگر مجاور
4 از غایت سخاوت زردار او تهی دست وزمایه قناعت درویش او توانگر
5 اکنون ببین در آنخلد طوبی بیخ کنده ولدان مو بریده حوران کشته شوهر
6 شهری چو چشم خوبان آراسته بمردم خالی شده ز مردم حالی چو چشم عبهر
7 همچون صباح کاذب خطی ولی مبتر همچون سراب شوره حظی ولی مزور
8 لطف خدای دیدی اکنون سیاستش بین انواع لطف دیدی آثار قهربنگر
9 مشک از عنابچین در شد قار همچو کافور لؤلؤ ز غصه در بحر شد قیر همچو عنبر
10 نحل اربداندی این ممکن که گردد از سهم شهد شچو شحم حنظل مومشچو سنگمرمر
11 آتش پرست را گو برگیر نار و زنار کایدر نماند اصلا نه مسجد و نه منبر
12 بنگر بدین عجایب طوفان و کوه جودی دجال و مهد مهدی غرقاب و بیت مشعر