-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خواجه را دیدی تو تا بنشست بر دیوان ملک خود خبر داری که من از غصهاش چو نمیزِیَم؟
2 او میان دست و آنگه بر سر او من به پای او ز من غافل ولیکن من از او غافل نِیَم
3 آرزو میآیدم روزی که او در منصبش میکند توقیع و من بریعتمد ذالک رِیَم