تو از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 77

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

تو گر سرد چندین بگوئی نشاید

1 تو گر سرد چندین بگوئی نشاید ور آزار دلها بجوئی نشاید

2 بران کو کهین دوستدار تو باشد بهر دم بپائی بپوئی نشاید

3 گهی دوستی گاه دشمن ندانی که این ده دلی و دوروئی نشاید

4 ز تو این جفا بر دل عاشق تو اگر خود همه جان اوئی نشاید

5 چه سنگین دلی کز چنین گونه مارا جگر میخوری و نگوئی نشاید

6 تو ایدل از و خون بخون چند شوئی اگر دست از وی بشوئی نشاید؟

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر