1 عشق بر من بزیان آوردی کار من باز بجان آوردی
2 سرکشی باز گرفتی بر دست می نگویم که چه مان آوردی
3 آن همه دوستی و آنهمه عهد وه که نیکو بزبان آوردی
4 دادی از دست سررشته وصل پای هجران بمیان آوردی
5 بود فارغ ز شکایت دل ما کار او باز بدان آوردی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 روی او تشویر ماه آسمانی میدهد قد او تعلیم سرو بوستانی میدهد
2 هندوی زلفش گر رقص ورد س طرفه نیست تا ز جام لعل آن لب دو ستکانی میدهد
1 ایکه در دست تو هرگز نرسد دست زوال دور باد از تو و از دولت تو عین کمال
2 ای زمین حلم زمان جنبش دریا بخشش ایفلک قدر ملک سیرت خورشید جمال
1 اجل موفق دین آن خلاصه تحقیق توئی موفق آن خیرها علی التحقیق
2 توئی که از سر تقوی بجاه دنیاوی بدست کردی عقبی و این بود توفیق
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به