1 عشق بر من بزیان آوردی کار من باز بجان آوردی
2 سرکشی باز گرفتی بر دست می نگویم که چه مان آوردی
3 آن همه دوستی و آنهمه عهد وه که نیکو بزبان آوردی
4 دادی از دست سررشته وصل پای هجران بمیان آوردی
5 بود فارغ ز شکایت دل ما کار او باز بدان آوردی
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 اگرشکایت گویم زچرخ نیست صواب وگرعتاب کنم بافلک چه سود عتاب
2 زجور اوست مرا صد شکایت از هر نوع زدور اوست مرا صد حکایت از هر باب
1 بهار امسال خوشتر مینماید که از صد گونه زیور مینماید
2 نسیم از غیب نافه میگشاید صبا از جیب عنبر مینماید
1 تویی که چرخ به صدر تو التجا کردست شعاع عقل برای تو اقتدا کردست
2 امیر عالم عادل شهاب دین خالص که خاک درگه تو چرخ توتیا کردست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **