1 ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو نخل رعنایی به بارآورده بالای تو
2 حق ما افتادگان را کی توان پامال کرد؟ بوسه من کارها دارد به خاک پای تو
1 آنچنان کز رفتنِ گل، خار میمانَد به جا از جوانی حسرتِ بسیار میمانَد به جا
2 آهِ افسوس و سرشکِ گرم و داغِ حسرت است آنچه از عمرِ سبکرفتار میمانَد به جا
1 داغ رسوایی خدادادست منصور مرا هست تمغای تجلی لاله طور مرا
2 در تلاش خاکساری دارم آتش زیر پا گر سلیمان جا به دست خود دهد مور مرا
1 صرف بیکاری مگردان روزگار خویش را پرده روی توکل ساز، کار خویش را
2 زاد همراهان درین وادی نمی آید به کار پر کن از لخت جگر جیب و کنار خویش را
1 نیست در دیده ما منزلتی دنیا را ما نبینیم کسی را که نبیند ما را
2 زنده و مرده به وادید ز هم ممتازند مرده دانیم کسی را که نبیند ما را
1 کرد بی تابی فزون زنگ دل غم دیده را پایکوبی آب شد این سبزه خوابیده را
2 می شود ظاهر عیار فقر بعد از سلطنت توتیای چشم باشد خاک، طوفان دیده را
1 ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر بستم تو با اغیار خوش بنشین که من بار سفر بستم
2 همان بهتر که روگردان شوم از خیل مژگانش به غیر از خون دل خوردن چه طرف از نیشتر بستم