یارب از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 104

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

یارب ار تو خوش درآئی چون بود

1 یارب ار تو خوش درآئی چون بود نی که این از طبع تو بیرون بود

2 ذره سایه نیارد پیش تو ور همه خورشید بر گردون بود

3 از تو دشنامی بجانی میخرم زانکه دشنام تو هم موزون بود

4 بی تو اندر آتش دل غرقه ام زندگانی بی تو زرین به چون بود

5 در فراقت آب دیده صرف شد بعد ازین هر قطره کاید خون بود

6 دوستی با دشمنانم میکنی مرگ اگر شیرین بود اکنون بود

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر